مگر چه می خواهم از وطن

"مگر چه می خواهم از وطن؟
جز لقمه‌ای نان و خیالی آسوده.
چه می‌‌خواهم؟
جز تکه‌ای آ‌فتاب و
بارانی که آهسته ببارد،
جز پنجره‌ای که
رو به عشق و آزادی گشوده شود،
مگر چه خواستم از وطن
که از من دریغش کردند.
آه ای میهن مغموم
وطن از پا افتاده
بدرود
بدرود..."

شیرکو بیکس
دیدگاه ها (۰)

أين الذي زرع الأمانَ بداخلي ‏فالخوفُ في عُمقِ الفؤادِ نزيلُ‏...

*الجهاد سيستمر**ليس هناكـ أغلى من الدين* *ولا أعز من الكرامة...

إحسانك و تعاملك لا ينسى ، فلا تندم على لحظات أسعدت بها أحداً...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط