عشق ممنوع

پارت 11



سه ساعت بعد ۴:۱۵ بعد از ظهر

+هوففف حوصلم سر رفت سه ساعته داریم هی این کانال هی اون کانال میکنی
_خب چیکار کنم
+نمیدونم حوصلم سر رفت
_خب من نمیدونم چیکار کنم تو بگو
+بیا بازی کنیم
_(پوکر نگاهش میکنه) مگه بچه ایم
+کوکیییی تلوخدااا
_باشه باشه خودتو لوس نکن حالا چه بازیی
+قایم ماشک(نمیدونم شما چی میگین ما میگیم قایم موشک همونی که چشم میزاریم بعد بقیه باید چشم بزارن)
_نه دیگههههه
+کوکی جونم لطفا حوصلم سر رفته(کیوت)
_اوکی باشه من چشم میزارم
+باشه تا ۲٠ بشمر
_اوکی برو
۱.. ۲.. ۳.. ۴.....

۲٠ اومدم

(ات رفته بود پشت در تو اتاق جونگکوک جا خورده بود
که کوک هم رفت تو اتاق و از پایین در
پاهای ات رو دید و سریع در و اون طرف کرد و ات رو بین دستاش گیر انداخت)
_پیدات کردم
+مطمعن باشم جر زنی نکردی
_به مولا نکردم
+اوکی اوکی حالا بزار برم(خنده)
_نزارم چی
+اوه نه کوک حوصله ی بحث ندارم
_باشه برو
+خب دستتو باز کن دیگه

(کوک دستشو باز کرد و با ات رفتن پایین)

_ات یه چیزی
+چیه
_امشب باید نقشه پارتنرمو بازی کنی
+چی چرا اصلن
_چون اونجا همه با زوجشون میان
+خب من نمیام
_نمیشه دعوتمون کردن و میریم
+ا... اوکی، ساعت چند میریم
_ساعت۷
+اها(ات به ساعت نگاه میکنه میبینه ساعت پنج و بیست دقیقست)
دیدگاه ها (۳)

عشق ممنوع

عشق ممنوع

عشق ممنوع

عشق ممنوع

عشق ممنوع

عشق ممنوع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط