تومطعلقبهمنی

#تو_مطعلق_به_منی
پارت_41
از سالن رفتم پشته سره ات دستشو گرفتمو و برگشت اما اون...ات نبود

- معذرت میخوام
مشکلی نیست

پس این دختر کجاس اینجا بود الان جلوم بود کجایی...
تصمیم گرفتم به سمت سالن برم و ات رو پیدا کنم (10 مین بود دنبالش میچرخیدم )
و یهو تصمیم گرفتم سیگار بکشم که اسممو صدا زدن و میخواستم سخنراني کنم و رفتم

با قدم هایه بلند به اون بالا رفتم و با دو ظریه رویه اون میکروفن ... و با صاف کردنه صدام شروع کردم

- امم ... سلام به همگی من مین یونگی همونطوری که همتون میشناسین من مافیا بزرگه کره جنوبی هستم و میخواستم امشب کناره هم همیگی با پارتنر هاتون خوش بگذرونید و کسانی که با من مشکل دارن-
(که یهو چشمم به ات خورد که خیلی مظلومانه نگام میکرد از چشماش معلوم بود که سختی کشیده )
که با من مشکل دارند من امشب فهمیدم دوست دخترا عزیزم توسطه یه آدم گروگان گرفته شده و اون یارو دوست دخترمو تهدید میکنه

با گفته این حرفم غوغایی راه افتاد و با زم زمه هایه درمورده دوست دخترم کیه مگه مینی که پیشمه دوست دخترم نی

چشمم به ات افتاد که چا اوون هی داشت اونا میکشید می‌برد و من سریع-
#اد_هوپی
دیدگاه ها (۱۵)

#تو_مطعلق_به_منی پارت_42چشمم به ات افتاد که چا اوون هی داشت ...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_40حسابو سره یونگی درمیارم فک کرده بیخی...

#تو_مطعلق_به_منی پارت_39~منو نامزده عزیزم اومدیم بگیم خیلی ب...

دیدار اول ..

پارت۱ [دیوانه وار عاشق]ات: سلام من ات هستم ۱۸ سالمه و تو ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط