عشق قمار

پارت ۲۰

گلوریا :کوک اروم باش من الان پیشتم بچم هم داریم پس نگران چیزی نباش تازه پدرت منو به عنوان همسرت قبول کرده همین کافیه
کوک:اونا تا قبل از آشنایی با تو ام میخواستن من با اون سویا هرزه ازدواج کنم چون دختر خالمه
گلوریا:دیگه همیت نده بچه ها خوابن
کوک :باشه

کوک ویو
اعصابم خیلی خورد بود ولی وقتی بادگلوریا حرف زدم یکمی اروم شدم رفتیم عمارت بچه هارو بردم تو اتاقشون خودمم رفتم پیش گلوریا دیدم اونم داره لباس خواب میپوشه

گلوریا
داشتم لباس عوض میکردم که دیدم کوک وایساده منو نگاه میکنه
گلوریا :چیزی شده(لبخند ضایع )
کوک:اره(خمار ،بم)
گلوریا:خوب چی(نگران)
کوک:عاشقت شدم دوباره(بم)
گلوریا:بس کن (خنده)
کوک:(به بدنش نگاه میکنه)به نظرت با دیدن اینا میتونم خودمو کنترل کنم(بم)
گلوریا:چرا نتونی(میخواد اذیتش کنه)
کوک:بسه امشب میخوامت(خمار)
گلوریا:چیمو میخوای(پوزخند)

کوک:خودتو(از کمر گلوریا گرفت چسبوند به دیوار لباش رو مک میزد و گلوریا هم همکاری می‌کرد کوک گلوریا رو روی تخت انداخت و رو گردنش کیس مارک گذاشت گلوریا که می‌خواست فرار کنه ......
بقیش تو کامنت دوزتان



هرکی کامنت رو خوند بره مسجد نماز بخونه تنها راه توبه 🤗😁
دیدگاه ها (۲)

عشق قمار

سلاممممم

عشق قمار

عشق قمار

پارت ۲۶جین: به یونگ هو زنگ بزن ازش حرف بکش جیمین: باشه ویو ی...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

پسر کوچولوی من پارت : ۷ که دیدم همه وسط خیابون یجامع شدن...ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط