بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی
بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی
فغان برخاست از جانهای مجنونان روحانی
میان نعرهها بشناخت آواز مرا آن شه
که صافی گشته بود آوازم از انفاس حیوانی
اشارت کرد شاهانه که جست از بند دیوانه
اگر دیوانهام شاها تو دیوان را سلیمانی
شها همراز مرغابی و هم افسون دیوانی
بر این دیوانه هم شاید که افسونی فروخوانی
به پیش شاه شد پیری که بربندش به زنجیری
کز این دیوانه در دیوان بس آشوب است و ویرانی
شه من گفت کاین مجنون به جز زنجیر زلف من
دگر زنجیر نپذیرد تو خوی او نمیدانی
هزاران بند بردرد به سوی دست ما پرد
الیناراجعون گردد که او بازی است سلطانی..
نماز یادت نمیره
میدونم .
اول وقتش صفا داره .یا حق
فغان برخاست از جانهای مجنونان روحانی
میان نعرهها بشناخت آواز مرا آن شه
که صافی گشته بود آوازم از انفاس حیوانی
اشارت کرد شاهانه که جست از بند دیوانه
اگر دیوانهام شاها تو دیوان را سلیمانی
شها همراز مرغابی و هم افسون دیوانی
بر این دیوانه هم شاید که افسونی فروخوانی
به پیش شاه شد پیری که بربندش به زنجیری
کز این دیوانه در دیوان بس آشوب است و ویرانی
شه من گفت کاین مجنون به جز زنجیر زلف من
دگر زنجیر نپذیرد تو خوی او نمیدانی
هزاران بند بردرد به سوی دست ما پرد
الیناراجعون گردد که او بازی است سلطانی..
نماز یادت نمیره
میدونم .
اول وقتش صفا داره .یا حق
- ۳۱
- ۱۵ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط