وقتی که در خوابم
وقتی که در خوابم
سر بر بازویَم بگذار
و بشنو آوازِ خونم را
که میپیچد در سَرسَرای رَگهایم
او که میگوید:
خوشا به حالِ مردمانِ دیارِ خوابم
که تا سپیدهدمان
تماشای توست کارشان
خوشا به حالِ تمامِ شعرها،
ترانهها و سرودها
که شاعری برایشان
خوشا به حالِ پنجرهها
که خورشیدی در نگاهشان،
مهتابی در خیالشان
خوشا به حالِ گلدانهای خالی
که تویی آمالِشان
خوشا به حالِ شکوفههای سیب
که دستهای توست،
اَنگیزهی رسیدنِشان
خوشا به حالِ راهها
که گامهای توست دلیلِ مقصدِشان
خوشا به حالِ خوابِ من
که مردُمانش #تو را مینگرند
شعرِ نگاهت را میخوانند
و از پنجره، جادهی خورشید را میبینند،
در حالِ بوسه زدن،
بر گونهی سیبهایی
که بر دستانِ #تو روییده!
حتی در خواب
وعدهی آمدن به من بده
ایمِن کن مرا از هجومِ بغض،
حملهی اَشک
ایمِن کن مرا از دلتنگی
خوشا به حالِ من
که #تو در خوابم پای میگذاری
و خوشا به حالِ #تو
که هزاران " #تو" میبینی در خوابِ من
#شعر_تازه_____برای_تو❤ #کوکِ_کوکِ_حالم #چهارشنبه_شانزدهمِ_مردادجانِ_۱۳۹۸
سر بر بازویَم بگذار
و بشنو آوازِ خونم را
که میپیچد در سَرسَرای رَگهایم
او که میگوید:
خوشا به حالِ مردمانِ دیارِ خوابم
که تا سپیدهدمان
تماشای توست کارشان
خوشا به حالِ تمامِ شعرها،
ترانهها و سرودها
که شاعری برایشان
خوشا به حالِ پنجرهها
که خورشیدی در نگاهشان،
مهتابی در خیالشان
خوشا به حالِ گلدانهای خالی
که تویی آمالِشان
خوشا به حالِ شکوفههای سیب
که دستهای توست،
اَنگیزهی رسیدنِشان
خوشا به حالِ راهها
که گامهای توست دلیلِ مقصدِشان
خوشا به حالِ خوابِ من
که مردُمانش #تو را مینگرند
شعرِ نگاهت را میخوانند
و از پنجره، جادهی خورشید را میبینند،
در حالِ بوسه زدن،
بر گونهی سیبهایی
که بر دستانِ #تو روییده!
حتی در خواب
وعدهی آمدن به من بده
ایمِن کن مرا از هجومِ بغض،
حملهی اَشک
ایمِن کن مرا از دلتنگی
خوشا به حالِ من
که #تو در خوابم پای میگذاری
و خوشا به حالِ #تو
که هزاران " #تو" میبینی در خوابِ من
#شعر_تازه_____برای_تو❤ #کوکِ_کوکِ_حالم #چهارشنبه_شانزدهمِ_مردادجانِ_۱۳۹۸
- ۱.۲k
- ۱۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط