سناریو

#سناریو
#درخواستی
#استری_کیدز
[P2]

وقتی سرطان خون داری و........

کنار تخت بیمارستان نشسته بودن ومنتظر جواب دکتر بودن.
زیاد چیز بدی توی ذهنشون نبود و بدترین فکردی که توی سرشون میومد،افت فشار بود.



پرستا: خب آقایون جواب آزمایش خانم کیم ا.ت اومده ، ایشون متاسفانه سرطان خون دارن ولی میتونیم درمانش کنیم. میخواید شیمی درمانی رو شروع کنیم؟


همه هنوز تو شک بودن، تویی که پر از انرژی بودی، بخاطر یه بیماری مزخرف امکان داشت از پیششون بری و تو اونارو در مورد این موضوع درجریان نذاشته بودی.

چان:ب...بهتون خبر میدم

.
.
.
.
.حدود ۱ ساعت گذشته بود و تو کم کم هوشیاریتو بدست آورده بودی

چان: ا.تت...خوبی؟؟

هیون: ا.ت جایت درد نمیکنه؟؟ چیزی میخوای برات بیاریم؟

+: پسرا من...خوبم چی شده؟

جونگین:*با بغض حرف میزد* چرا بهمون نگفتی سرطان داری؟؟
+ش...شما از کجا فهمیدید

چان:یعنی اگه نمیومدیم بیمارستان و جواب آزمایشتو نمی‌دیدیم نمیخواستی بهمون بگی؟؟ میتونستیم کمکت کنیم!!

+سرطان درجه ۴ با هیچ چیزی خوب نمیشه

جونگین: سرطانی درجه ۴ نیست!! اصلا، مگه گروه خونی منو تو یکی نیت؟ خونمو بهت میدم فقط خوب شو

جسم درموندشو درآغوش گرفتی و گذاشتی خودشو خالی کنه. معصومانه اشک می‌ریخت. خب بهت وابسته شده بود! همیشه مثل یه خواهر بزرگتر کمکش کرده بودی!.

+سرطان خون که با تعویض خون درست نمیشه!!
فقط میخوام این زمانی که باقی مونده رو پیش شماها بگذرونم. اما بگم که اگه بشه شیمی درمانی هم شروع میکنم.

سونگمین: قوی باش، باشه؟