اسم عشق یک مافیا

اسم عشق یک مافیا
پارت ۴۴
ویو رونا: که یهو جونگ کوک دستام کشید
جونگ کوک: خودم می رسونمت ( سرد )
رونا: نمی خواد
جونگ کوک: گفتم خودم می رسونمت
خدای من چرا این هی تغییر مود میده الان باهاش برم
رونا: باشه
سوار ماشین شدم نشسته بودم که کوک شروع کرد حرف زدن
جونگ کوک: همین یک بار می گذرم ( سرد )
رونا: چی رو
جونگ کوک: چرا لباست کوتاه است نگاه دامنش دیدی ( عصبی)

از عکس العملش تعجب کردم این چش شده یهو با عصبانیت گفتم

رونا: لزومی نمی بینم برای لباس پوشیدنم ازت اجازه بگیرم
جونگ کوک یهو با عصبانیت سمتم برگشت
جونگ کوک: رونا من عصبی نکن و خفه شو
رونا: چرا خفه بشم
جونگ کوک: رونا خفه شو ( عربده)
رونا: نمیشم
جونگ کوک: رونا رو اعصابم راه نرو ( داد)

جونگ کوک به شدت عصبی شده بود نمی تونست جلوی خودش بگیره ماشین زد
کنار و با عصبانیت داخل صورت رونا غرید

جونگ کوک: رو اعصابم راه نرو ( عربده)
رونا: برو گم شو بابا
یهو جئون محکم شونه های رونا گرفت و با یکی از دستاش گلوی رونا گرفت رونا

به سرفه کردن افتاده بود دیگه نفس کشیدن براش سخت شد با دستاش خیلی

بی جون به شونه های کوک می زد اصلأ فایده ای نداشت که کوک تا حال رونا

دید ولش کرد رونا با سرفه‌هایی که کرد به خودش اومد با اشک به جئون زل زد

رونا: فکر کردم دوسم داری ( گریه بی صدا)
جونگ کوک:.............................