من به بند تو اسیرم

من به بند تو اسیرم
تو زمن بی خبری؟
آفرین! معرفت این است
که ز من می گذری

طعنه ی غیر ندیدی که
بسوزد دل تو
که بدانی که چه سخت است
به خدا در به دری...
دیدگاه ها (۱)

بی تواحوال ِمرادر دل شب‌ها داندهر کهبی همچو توییصبح کند شامی...

چه کمیابندآدمهایی که وقتی میفهمند چقدر دوستشان داریباز هم آد...

میگویند زندگیت را پایِ یڪ “نفــــر” نگذار ڪاش مےدانستند ڪھ ت...

گفتم ای عشــــق چرا بر دلِ من بنـــد زدیگفتا بنـــگر؛سر هرکس...

با همه ی شعر و غزل خوانی امگنگ ترین واژه ی عرفانی امگوی مرا ...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط