شب دردناک

شب دردناک
پارت ۲


سمته پله ها. رفتن و از پله ها بالا رفتن اتاق اولی رو به آقا و خانم پارک دادن اتاق دومی رو به شوهوآ و اتاق سومی را به ات داد
ات وارد اتاق شد و نگاهش را به ساک اش دوخت
ات : اییییش چی میشد که لباسم رو هم درست بزارید
خودش را پرت کرد رو تخت و گوشیش را برداشت و شماره بردارش را گرفت کمی منتظر ماند و بعد از چندیدن بوق صدا ناز بردارش را شنید
جیمین : اوووو شیطون کوچولو چطوری خوبی
ات : چه جورم هیونگ تو چطوری خوبی
جیمین : آره خوبم رسیدین
ات : آره همین الان .... تو اتاق دراز کشیدم
جیمین : منو ببینا کوچولو نمیبینم دست به گل آب بدی
ات : هی‌ من کی دیت به گل به آب دادم من دست گل رو میزنم تو اون سرت
جیمین خنده ای کرد و گفت
جیمین : تو شرکت هستم اگه کار نداری ...
ات : باشه عزیزم بعدا حرف میزنم میبوسمت
جیمین : همچنین
گوشی رو پرت کرد تو تخت و چشم هایش را بست آخی کشید و رو تخت نشست کت شلوار مشکی خیلی رسمی بود و به سلیقه اش جور نمیومد پس از تو ساکش پیراهن کوتا و قرمز رنگ را برداشت و بعد از پوشیدن لباس موهایش را از تو کش مو رها کرد و دستی بهش کشید رو تخت نشست و تو گوشیش ور می‌رفت....... نیم ساعتی گذشت که تقی به در زده شد مردمک چشم هایش رو گوشی بود گفت
ات : بیا ...
شوهوآ وارد اتاق شد و سمته ات رفت جلوش رو تخت نشست
شوهوآ: ات کمی رفتار هات رو درست کن ناسلامتی خونه شریک پدر هستیم
ات : عه تو خونه شریک پدر چیکار میکنی
شوهوآ : اخخخ از دسته ات ببین خواهر کوچیک من کنی هواست رو جم کن نمی‌خواهم که دوباره پدر از دستت عصبانی بشه میدونی که بیشتر از ما به فکر ابروش هست ..
ات گوشیش رو گذاشت رو تخت و گفت
ات : باشه اونی قول میدم
دست هایش را بین دست های خودش گرفت
شوهوآ: ممنونم خواهر کوچیک من
ات : خواهش میکنم
نزدیک هم شدن و هم را بغل کردن
شوهوآ: خوبه هم رو داریم
ات : درسته
ات با دست هلش شوهوآ رو قلقلک کرد هر دو شروع به خندیدن کردن ات شوهوآ رو هول داد رو تخت و قلقلک اش میداد تا اینکه در باز شد و مادرش با عصبانیت وارد اتاق شد با هجوم سمته اون دو رفتن اونا هر دو سکوت کردن
خانم /پ: خجالت بکشید هر دوتا شما مخصوصا تو ات

《اسلاید دو لباس ات 》