پسر کوچولوی من

پسر کوچولوی من
پارت : 5

ته : هی مگه ک...( که یهو دختررو میبینه )

سوجین : بححححح چطوریییی

ته : هوففففف نمیخوای دس از سرم برداری نه ؟

که یهو یقمو گرفت منو نزدیک صورتش کرد تو چشام زل زد

سوجین : من دوست دخترتم قرار نیست ولت کنم ! ( جدی و ترسناک )

دستشو پس زدم
ته : وای وای ترسیدم ( سرد و مسخره وار )

نیشخند زد که از بغلش رد شدم
دختره ی رو مخ...الان این و کجام بزارم کوک بفهمه چی ؟ ( بچه ها قضیرو خودتون تو ادامه متوجه میشین که این دختره کیه )

همینجوری تو فکر بودم که یهو جونگکوک از پشت بغلم کرد که یهو با عارنج محکم زدم به پهلوش که از وسط نصف شد
ته : عه جونگکوک تو بودیی ؟ ببخشید خوبی ؟
جونگکوک نشست رو زمین هنوز پهلوشو داشت
ته : هوففف بمون
بلندش کردم بردمش دفتر خودم
ته : بیب ببخشید
کوک : بیب ؟ ( درد )
ته : اره بیب
کوک : ...
ویو کوک :
زد ناکارم کرد بخدا من گناهی نکردم این بشر چقد زور دارهه پهلوم داره از دست میره وایی دارم میترکم

ته : دراز بکش رو مبل
کوک : چرا ؟ ( درد )
ته : چرا نداره
کوک : باشه
دراز کشیدم که اومد بغلم نشست سرمو گذاشت رو پاش لباسمو داد بالا جایی که ضربه زدو ماساژ داد
کوک : اخخخخ
ته : خیلی درد داری ( فقط با کوک سرد نیست با همه سرده )
کوک : ن...نه خوبم
ته : پس ادامه میدم
حرفی نزدم که یهو ی دختره این گاو اومد تو...
سوجین : واووو...
دیدگاه ها (۸)

پسر کوچولوی منپارت : ۶ سوجین : واووووواز رو پای تهیونگ پریدم...

پسر کوچولوی من پارت : ۷ که دیدم همه وسط خیابون یجامع شدن...ا...

فدات شم اخه من

دنس من بلدم باحححح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط