عشق مشکی

عشق مشکی
p47

از زبان ا.ت:
-به من چه حاضر شدنم طول می‌کشه خب الکی که نیست

+تهیونگ:امان از دست شما دخترا
-خخخخ

تهیونگ با حرص سری تکون داد و دستمو گرفت باهم حرکت کردیم سمت بیرون از هتل
سوار ماشین شدیم

تهیونگ ماشینو روشن کرد و آهنگ ملایمی گذاشت لبخندی زدم
آهنگش خیلی عاشقانه بود

بوی عطر تهیونگ خیلی خوب بود چشمامو بستم و با تمام وجود تنفسش کردم
+تهیونگ:عطرم مستت کرد!
-خودشیفته ایش

+تهیونگ:والا چشماتو بستی عمیق نفس میکشی
-ته کتک میخوریا
+تهیونگ:باش باش تسلیمم

لبخندی از روی پیروزی زدم
ادامه راهو چیزی نگفتیم و تا رستوران ساکت موندیم
بعد چندمین رسیدیم رستوران

تهیونگ از ماشین پیاده شد و اومد در ماشینو برام باز کرد
کمی پوزخند زدم و پیاده شدم
-اوووو جنتلمن شدی خوبه خوبه

+تهیونگ:بودم تو نمیدیدی
دست همو گرفتیم و رفتیم توی رستوران
خیلی شیک بود رفتیم دنج ترین جاش نشستیم

تهیونگ به گارسون گفت منو بیاره
گارسون هم منو رو آورد و به منو تهیونگ داد
+تهیونگ:بیب چی میخوری!؟
-میگو

+تهیونگ:دوتا میگو بیارید
گارسون سری تکون داد و رفت
-من میگو خواستم چرا توهم خواستی!؟

+تهیونگ:چیکار داری می‌خوام هرچی تو خوردیو بخورم خنده ای کردم
بعد چند مین میگو هارو آوردن

شروع کردیم به خوردن تهیونگ چشماش فقط روی من زوم بود
-چته غذاتو بخور
+تهیونگ:دلم میخواد به بیبیم نگاه کنم

پوزخندی زدم و بقیه غذامو خوردم
بعد تموم شدن غذا تهیونگ حساب کرد و از رستوران رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم




با اینکه شرطا نرسیده بود گذاشتم
پس زیاد حمایت کنیننن🔪🔪
دیدگاه ها (۵۰)

عشق مشکی p 48سرمو کردم تو گوشیم و با دوستم چت کردم تهیونگم م...

عشق مشکی p49-پوووووف +تهیونگ:مشتاقیا بیب الان میرسیم دیگه دس...

عشق مشکی p46حس کردم موهام داره تکون میخوره چشمامو باز کردم ل...

عشق مشکی p45از زبان ا.ت:-ببخشید دیگه حالا یه استخر آنقدر عصب...

پارت ۸ویو سوکجین: رفتیم داخل رستوران. جنگکوک: بچه ها چی میخو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط