آنقدر آرام عاشقم کردی

آنقدر آرام عاشقم کردی..!
که هر قصه ای را می گفتی
تا آخرش را
خودم می بافتم..!
اما نمی دانستم
بارفتنت
این رشته افکار
روزی طنابی می شود
به دور گردنم..! #فرشید_عسکری
دیدگاه ها (۱)

قرارمان همین بهار زیر شکوفه های شعر...!آنجا که واژه ها برای ...

زنی عاشق هستم ...که در آزادترین ...جای جهانم ...در ذهنم اتاق...

آب زنید راه را هین که نگار می‌رسدمژده دهید باغ را بوی بهار م...

آخه دیوونتمو زدی دلمو بردی دمت گرمزده به سرم تو رو ببرم شمال...

دیگر برایم مهم نیست !بی حس شده ام ...از قضاوت و بی انصافیِ ه...

ماسه ها قهوه ای رنگ به دخترک احساسی فراتر از ارامش میبخشیدند...

چند پارتی(جونگ کوک/ات)part3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط