پارت بلای جونم

#پارت_48🍯🐼🌻 ‹ بَـلای جـونَـم😌💛 ›
┈┄╌╶╼╸•••‹🌔‌⃟✨›‌•••╺╾╴╌┄┈
💛💛💛💛💛
💛💛💛💛
💛💛💛
💛💛
💛

- د همین دیگه ...کاری نمیکنی ولی یه جوری نگاهم میکنی که دلم واست بره!

نمی‌دونستم باید چه برداشتی از حرفش داشته باشم.
شاید واقعی نبود و تاثیرات این زهرماری هایی که خورده بود باعث می شد تا حرف های عجیب بزنه.

نگاه دقیقی بهش انداختم.
به نظر می رسید شیطنتی توی رفتارش باشه که عجیب من رو میخکوب می کرد.
- من؟ چجوری نگاه کردم‌ مگه؟

انگشتش رو نزدیک اورد و موهام رو با سر انگشت به پشت گوشم هدایت کرد.
- مظلوم نباش، من دلم به حالت میسوزه اعصابم خط خطی میشه مثل همین حالا دلم میخواد غ
لت کنم و کار د .. تت بدم.

چقدر از حرف هاش چیزی نمیفهمیدم.
چقدر من رو گیج می کرد و و انتظار داشت واکنش عاقلانه ای نشون بدم.
لحنم بی اختیار یواش شد.
دلم نمیخواست این واکنش رو نشون بدم اما اختیار زبون و عقلم از کنترلم خارج بود.

- پس ...چرا غ
لم نمیکنی؟

این سوالی بود که دلم میخواست بپرسم و بدون فکر قبلی انجامش دادم که اون هم بی فکر جوابم رو داد:
- چون تو میوه ممنوعه ای ...خوردنت دردسره! دل منم جای دیگه ایه ...

این ماه عسل ما بود و باید از هم دوری میکردیم چون هر دو میدونستیم بالاخره این قرارداد یه روز تموم میشه و تعهد بی معنیه‌.

💛
💛💛
💛💛💛
💛💛💛💛
💛💛💛💛💛
┈┄╌╶╼╸•••‹🌔‌⃟✨›‌•••╺╾╴╌┄┈
دیدگاه ها (۱)

#پارت_49🍯🐼🌻 ‹ بَـلای جـونَـم😌💛 › ┈┄╌╶╼╸•••‹🌔‌⃟✨›‌•••╺╾╴╌┄┈💛💛...

#پارت_50🍯🐼🌻 ‹ بَـلای جـونَـم😌💛 › ┈┄╌╶╼╸•••‹🌔‌⃟✨›‌•••╺╾╴╌┄┈💛💛...

#پارت_47🍯🐼🌻 ‹ بَـلای جـونَـم😌💛 › ┈┄╌╶╼╸•••‹🌔‌⃟✨›‌•••╺╾╴╌┄┈💛💛...

#پارت_46🍯🐼🌻 ‹ بَـلای جـونَـم😌💛 › ┈┄╌╶╼╸•••‹🌔‌⃟✨›‌•••╺╾╴╌┄┈💛💛...

black flower(p,307)

ParT_9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط