خانه ی قلبم خراب از یکه تازی های توست

خانه ی قلبم خراب از یکّه تازی های توست
عشق بازی کن که وقت عشق بازی های توست

چشم خون، حال پریشان، قلب غمگین، جان مست
کودکم! دستم پر از اسباب بازی های توست

تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است
دلبری کردن یکی از بی نیازی های توست

قصّه ی شیرین نیفتاده است هرگز اتفاق
هر چه هست ای عشق از افسانه سازی های توست

میهمان خسته ای داری در آغوشش بگیر
امشب ای آتش، شب مهمان نوازی های توست

فاضل نظری
دیدگاه ها (۱۰)

دلـم ، دریا به دریا ، از تماشای تو می گیرددلم دریاست امـا از...

باید همیشه تو را به دقت نگاه کرد یعنی نه سرسری،سر فرصت نگاه ...

ای ابر دل گرفتۀ بی آسمان بیاباران بی ملاحظۀ ناگهان بیاچشمت ب...

چند روزی است که تنها به تو می اندیشماز خودم غافلم اما به تو ...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط