وای ازبیحواسی اول صبـح! تا بخـواهد شیرینی رویای دیشـب از سـرت برود و یادت بیفتد مدتهاست او رفتہو تـو تنهـایی میبینی دوتا فنجـان چای تلخ مانـده روی دستت!