عشق رمانتیک من

عشق رمانتیک من
❤😎پارت ۱۷

کوک یه فیلم ترسناک گذاشت که منو هانیل به شدت می ترسیدیم که هانیل سرشو کرده بود تو بالشت که ته کشیدش تو بغلش و دستشو گذاشت رو کمرش

هانیل بنده خدا نمیتونست کاری بکنه سرشو بالا می‌گرفت سکته رو میزد که یهو کوک گفت تموم شد قسمتای ترسناکش سرتونو بیارید بالا که یهو جنه اومد تو دهن تلویزیون

مردم یعنی ۳ متر پریدم هوا که دستم خورد ناخواسته به پای کوک متفکرانه نگام کرد محکم زدم رو اونجاش که گفت

کوک: آخخخخ برا چی

هینا: چون دوست داشتم

مغز کوک: ۴ راند× ۲ راند میشه ۸ راند خوبه (درد داره ها بکن ۶ تا) کوک: آره ولی زنمه میخوام بکنم ( نخیر ۶ تا) کوک: ۷ تا ( شیشششش) باشه بابا ۶ تا هم خوبه خب برگردیم.

۳۰ مین بعد فیلم تموم شد رفتیم برای شام که

هانیل: باز مجبور شدم تو بغل تهیونگ بشینم و اونم از فرصت استفاده می‌کرد و همش دستشو رو کمرم می‌کشید که گفتم

هانیل: یه وقت خجالت نکشی ببر پایین‌تر

تهیونگ: فکر خوبیه

داشت می‌برد پایین که دستشو گرفتم بلافاصله بعدش

کوک: وقته خوابه

هانیل و هینا دوتایی گفتند وای نه

هانیل: اصلا من نمیخوام تو بغل این یارو باشم کیو باید ببینم

تهیونگ: اونی که روش نشستی

نگاه کردم به زیرم زدم به شونش و گفتم غلط کردی مرتیکه که خواست چیزی بگه ولی انگار پشیمون شد.

(ادامش برای فردا🎀🍭)
دیدگاه ها (۱۸)

#روتین_دست💜💫

عشق رمانتیک من❤😎پارت ۱۸کوک: خب ملکه ام بریم اتاقمونهینا: کوک...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۱۵خب رفتم آماده بشم الان ساعت ۶ بود ما...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۱۴خب رفتم آماده بشم الان ساعت ۶ بود ما...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۷که یهو گوشی و قاپید و گفتتهیونگ: منو...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۴۰هانیل: سلام جانم توت فرنگی هینا: سلا...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۶که یهو یکی دستشو گرفت و یه مشت خوابو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط