ویوهانا

ویوهانا
امدم خونه کا دیدم کسی نیست رفتم لباس پوشیدم ( عکسش اسلاید دوم ) و میخواستم بخوابم که گوشیم زنگ خورد
ها: الو جیمین
موچی: الو سریع بیا به این آدرسی که میگم تهیونگ تو این بار مست کرده
هانا: باشه دارم میام
هانا بلند شد و رفت آماده شد
لباس هانا اسلاید سوم
سوار ماشین شدم رفتم باری که جیمین گفته بود
جیمین : داداش خودتو بزن به مستی امد
ته: باشه
هانا وارد بار شد که دید جیمین با سر تهیونگ وایساده رفت و گفت
هانا: تهیونگ پاشو بریم خونه
ته: نه نه نه نمیخام مثلا مست
هانا دست تهیونگ رو گرفت و رفت وبرد طرف ماشین که تهیونگ گفت
ته: عشقم فکر میکنی من وقتی مستم میگم جیمین بهت زنگ بزنه
هانا سر جاش وایساد و به تهیونگی که سالمه نگاه کرد
هانا: تو...تو...الان...چی گفتی
ته: به زنم گفتم عشقم
هانا: تو... منو... دوست...داری
ته: آره خیلی زیاد
هانا لباشو رو لبای تهیونگ گزاشت
ته: خوب حالا سوار ماشین شو میخوام ببرمت یه جایی
هانا: باشه
تهیونگ با هانا به یه هتل رفتن
هانا: اینجا کجاست
ته: پیاده شو
هانا و تهیونگ رفتن به هتل و بطرف یکی از اتاق ها و...ادامه دارد
دیدگاه ها (۰)

ورفتند به طرف یکی از اتاق ها که تهیونگ درو باز کرد وهانا با ...

هاتا و تهیونگ داشتن با پدر بزرگ حرف میزدن که پسر عموی تهیونگ...

پارت 2. خیانت

فیک ازدواج اجباری پارت ۸ ویو اتدستامون پر شده بود منم از گشن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط