بدبوی
#بد_بوی
#پارت_۳۵
#الینا
مامان بابا رو راضی کردم بزارم من و لنا بریم مسافرت ۳ روزه
ولی امان از اون لحظه ای که فهمیدم دوتا برادر هم میان و قراره ۳ روز جیمسون رو تحمل کنم
وقتی فهمیدم یکی رو حامله کرده و قراره بچه دار بشه خون تو رگام یخ زد
حسابی فشاری شدم
و اصلا عصاب و حوصله دیدن قیافش رو ندارم
ولی چاره ای. نیست به خاطر لنا باید تحمل کنم
ساک هامون رو که جمع کردیم دم در منتظر شدیم تا اوناهم بیان باهم بریم یعنی هرکی با ماشین خودش میاد ولی گفتیم همه باهم حرکت کنیم
_______________
#لنا
قراره شده من با ماشین کریس برم و آبجیم هم با ماشین خودش جیمسون و گریسون هم با ماشین خودشون
همه ماشین دارن به جز من
اخه چه وضعیه
_____________
#کریستین
وقتی من و لنا سوار ماشین شدیم و به سمت مقصد یعنی عشق و حال حرکت کردیم دوتا برادرم و خواهر لنا هم پشت سر ما حرکت کردن
__________________
#جیمسون
الینا اصلا محلم نداد حتی وقتی بهش سلام کردم و خواستم باهاش دست بدم اصلا با من دستت نداد اوههههه عصابم ریخته بهم چون با گریسون هم سلام و احوال پرسی کرد هم دست داد
از دست اون دختره بیشعور که اینجوری همه چیز رو خراب کرد
گفت سقطش کرده اما نمیدونم چرا اونجوری گفت
___________
#گریسون
به الینا پیشنهاد دادم که با ماشین من بیاد که نخوایم ۴ تا ماشین ببریم اما گفت نه با ماشین خودش راحت تره و من هم اصرار نکردم
ببخشید بابت تأخیر
شرط پارت بعد لایک ها بالای ۱۵ تا کامنت ها بالای ۸۰ تا
ببینیید با کدوم راحت ترید کامنت ها رو بگم بیشتر بزارید یا لایک ها رو بگم زیاد کنید؟
#پارت_۳۵
#الینا
مامان بابا رو راضی کردم بزارم من و لنا بریم مسافرت ۳ روزه
ولی امان از اون لحظه ای که فهمیدم دوتا برادر هم میان و قراره ۳ روز جیمسون رو تحمل کنم
وقتی فهمیدم یکی رو حامله کرده و قراره بچه دار بشه خون تو رگام یخ زد
حسابی فشاری شدم
و اصلا عصاب و حوصله دیدن قیافش رو ندارم
ولی چاره ای. نیست به خاطر لنا باید تحمل کنم
ساک هامون رو که جمع کردیم دم در منتظر شدیم تا اوناهم بیان باهم بریم یعنی هرکی با ماشین خودش میاد ولی گفتیم همه باهم حرکت کنیم
_______________
#لنا
قراره شده من با ماشین کریس برم و آبجیم هم با ماشین خودش جیمسون و گریسون هم با ماشین خودشون
همه ماشین دارن به جز من
اخه چه وضعیه
_____________
#کریستین
وقتی من و لنا سوار ماشین شدیم و به سمت مقصد یعنی عشق و حال حرکت کردیم دوتا برادرم و خواهر لنا هم پشت سر ما حرکت کردن
__________________
#جیمسون
الینا اصلا محلم نداد حتی وقتی بهش سلام کردم و خواستم باهاش دست بدم اصلا با من دستت نداد اوههههه عصابم ریخته بهم چون با گریسون هم سلام و احوال پرسی کرد هم دست داد
از دست اون دختره بیشعور که اینجوری همه چیز رو خراب کرد
گفت سقطش کرده اما نمیدونم چرا اونجوری گفت
___________
#گریسون
به الینا پیشنهاد دادم که با ماشین من بیاد که نخوایم ۴ تا ماشین ببریم اما گفت نه با ماشین خودش راحت تره و من هم اصرار نکردم
ببخشید بابت تأخیر
شرط پارت بعد لایک ها بالای ۱۵ تا کامنت ها بالای ۸۰ تا
ببینیید با کدوم راحت ترید کامنت ها رو بگم بیشتر بزارید یا لایک ها رو بگم زیاد کنید؟
- ۹.۸k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط