اون وقتایی که داشتمت

اون وقتایی که داشتمت،
وقتی بغض میومد و گلومو میچسبید
میشستی کنارم،
از پشت گوشی بغلم میکردی و حرف میزدی
نمیگفتی گریه نکن،نمیگفتی همش درست میشه
فقط حرف میزدی؛
حرف میزدی و من فکر میکردم تا وقتی تورو دارم دلیلی نداره چشمام اشکی باشه،
حرف میزدی و میفهمیدم درسته همه چی که کنارمی،
که صدات تو گوشِ من میپیچه و فقط منو از پشت گوشی سفت بغل میگیری،
یه جوری که حتی از این فاصله ام نفسم بند میاد...
میخوام بگم اوضاع بدجور بد شد،یه جور که اشک حتی نیست
بیا باز از پشت گوشی بغلم کن یه جور که نفسم نیاد بالا،
حرف بزن برام
حرف بزن برام و بذار باور کنم اوضاع بد نیست چون تو هنوز هستی...
دیدگاه ها (۱)

#احظنی حیل💔 ارید ابچیلک العندی...😔

#بغض یعنی خنده های ساختگی..😊

تذکرها آخر شوفه ألک ؟من گتلک : شمالک علی ؟!ماجاوبت ، چنّک ول...

#همه مادرگیر اونی هستیم که رفت درگیر یکی دیگه بشه..!!

خاطرشو می‌خواستم،خیلی!دلم می‌رفت برای همه‌چیزش...برای دیوونه...

حس می‌کنم ارتباط چهره‌به‌چهره عمقی داره که هیچ پیامی نمیتونه...

نمی‌دونم از کجا شروع شد...شاید از همان روزهایی که حرف‌ها کمت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط