رمان مافیای سفید p1

ا/ ت هستم 18 سالمه و بهترین دوستم پریاست و هردومون اوتاکویم و الان ژاپنیم بدون خانواده هامون راستش هم خونه ایم

(۷ سال پیش)

+ میگم ا/ت بیا وقتی 18 سالمون شد بریم ژاپن
_ حتمااااا.. البته تو باید پولشو بدی من تهش 1 میلیونشو داشته باشم 😅
+ باشه

(حال)

باید بریم مدرسه اینجا هم مدرسه ها مثل ایرانه با این فرق مقنعه و معلماش وگرنه درسه سخت تره حتا😐
+ا/تتتت 23 دقیقه دیر اومدی معلم جرت میده
_ باش ب کتف راستم

(اتمام مدرسه)

+ وایی من خستم بای خودت بعد بیا
_ باش ولی بدون من نزدیک 4 برمیگردم
+ چرا انقد دیررر؟
_ به توچه تربچه😐
+ بگو.... اصن چویا مال من
_ (در حال دویدن تا پریا رو جر بده)
+ بابا...نه نه من غلت بکنم چویا مال تو هر چی تو بگی
_ (ولش میکنه)
+ من رفتم جانهههه
_ جانه
رفتم پیاده روی کردم یکم و داشتم به کراشام فکر میکردم واییی ولی خیلی از گوجو فیلم دارم (در حال دیدن فیلم) (فیلمو میزارم)
یه پسر مو سفید رو دیدم
_ عرررر گوجووووووووو(جو گیر شد بلند گفت🤌🏻😐)
دستمو جلوی دهنم گذاشتم و عر زدم
مغزم: هی ا/ت برو پیشش گاو نباشششش میره هاااا کراشته لامصببب
هنوز دودل بودم که گوجو روشو برگردوند(علامتش /)
/ اسم منو از کجا میدونی؟؟
ادامه دارههههه....
دیدگاه ها (۱۰)

فیلمی که ا/ت داشت میدید

مافیای سفید p2

پرفکت گرل؛) p9

پرفکت گرل؛) p8

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط