part

part7
ات ویو:میخواستم برگردم پیشش ولی ای غرور لع.نتی جلومو گرفته بود سوار ماشین شدم و به سمت عمارتم رفتم. هفته ی بعد با تهیونگ و دوستاش باید بریم ماموریت
تهییونگ ویو:بعد از اینکه ات گفت هیچ حسی بهم نداره قلبم شکست و خیلی ناراحت شدم حقم داشت که برنگرده خب من به اون خیانت کردم و ولش کردم. از همه خداحافظی کردم و به عمارت خودم رفتم هفته ی بعد با ات و اعضا ماموریت داریم حداقل خوبه که میتونم ات رو تو ماموریت ها ببینم

هفته ی بعد ماموریت به خوبی انجام شد و همه سالم برگشتن ات زنگ میزنه به رئیس
ات:سلام رئیس
رئیس:سلام ملکه مافیا
ات:ماموریت با موفقیت انجام شد
رئیس:آفرین امیدوارم ماه دیگه هم با پادشاه مافیا همینجوری ماموریتتون رو خوب انجام بدین
ات:حتما رئیس
و گوشی رو قطع کردن
تهیونگ:به کی زنگ زدی؟
ات:رئیس
تهیونگ:آهان
ات:ماه دیگه میبینمت فعلا خداحافظ
تهیونگ:خداحافظ و رفتن خونه هاشون
ماه بعد
ات و تهیونگ سر تیراندازی بودن که.......


همونطور که گفته بودم این پارت رو بدون هیچ شرطی میزارم💜❤
❌️کپی ممنوع❌️
دیدگاه ها (۱)

part8تهیونگ:ات مواظب باش و ات رو هل میده و بنگ صدای شلیک گلو...

ایشون فالو شه❤

سلام کیوتا💜💕💜💕💜چطورین؟؟☆♡☆♡۳۰۰ تایی شدنمون مبارک🥳🎊🥳🎊از حمایت...

ایشون فالوشه❤@parishforouzesh

فیک عشق های وحشی پارت «۲»

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔پارت ۱ویو اتصبح مثل همیشه از خواب بل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط