ات شوکه شده بود و نمیدونست دیر رفتنش به خونه انقدر باعث

ا.ت شوکه شده بود و نمیدونست دیر رفتنش به خونه انقدر باعث عصبانیت اوجا میشود،میدونست که نگرانی اجوما درست بود و اگه پدرش میفهمید ناراحت میشد،چرخید و نگاهی به تهیونگ انداخت،هنوزم نمیدوست باید چیکار کنه،بره خونه یا کنار اون فرشته زیبا بمونه، با خجالت و کمی ناراحتی به اجوما گفت" اجوما،من زنگ زدم بگم سالمم و اینکه با دوتا دوست میخواهم برم برج،جام امنه،خودم به پدرم توضیح میدهم تو نگران نباش"اجوما گفت"کدوم دوست؟اسمش چیه؟نا.ت میدونست اگه بگه با دوتا پسر بیرونه حتمی اجوما یک ارتش محافظ میفرسته تا ازش مراقبت کنن یا اینکه هردوی اون پسر ها را تنبیه میکنه تا دیگه سمت ا.ت نیان،نمیخواست دروغ بگه  اما وقتی به جونگ کوک نگاه کرد،جونگ کوک چشمکی زد،ا.ت خشک شد،دیگه صدای اجوما را نمیشنید و همونجا خشک شده بود،چرا اون باید بهش چشمک میزد،اما پسر جذابی بود،ا.ت میترسید اما میخواست به جونگ کوک اعتماد کند،همینطور که ا.ت خشک شده بود و شوکه به جونگ کوک نگاه میکرد تهیونگ داشت از کمی دور تر به ا.ت نگاه میکرد،ا.ت سریع به خودش اومد و به اجوما گفت" دوتا دختر هستن،یکیشون تهجونگ و یکیشون سونگ کوک هست،نگران نباش زود میام خونه"
دیدگاه ها (۱)

اجوما عصبی بود اما اعتماد کرد"مراقب خودت باش دختر،تو حساس و ...

جونگ کوک با شیطنت به تهیونگ نگاه کرد،تهیونگ در ارامش اما با ...

ا.ت نگاه میکرد،ا.ت سریع به خودش اومد و به اجوما گفت" دوتا دخ...

همین طور قدم میزدند و به سمت برج میرفتن،جونگ کوک رو شونه ا.ت...

WISH MEET YOUPART 15ویو ا/ت. بعد از اینکه ون مرد نجاتم داد س...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط