دنبابهان بود

دنباڸ.بهانہ بود…
دستش.دادم…

بے فایده.دڸ…
بہ چشم مستش.دادم…

با خنجر.ڪینہ
خواست زخمم.بزند…

در خویش.شڪستم و
شڪستش.دادم
دیدگاه ها (۱۱)

حیف نیستبهار از سر اتفاق بغلتد در دستمآن وقت تو نباشی!؟

من صبورم اماآه ، این بغض گرانصبر چه می داند چیست؟

♦ ️دیرشد دیرآمدیﺩﻝ ڪَندهﺍم♦ ️خستـہ از ناباوری آڪنـدهﺍم♦ ️باز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط