حافظهآب

#حافظه_آب،

دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت

آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت

 

خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد

کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت

 

در قنوتم ز خدا «عقل» طلب می کردم

«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت

 

نتوانست فراموش کند مستی را

هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت

 

کی به انداختن سنگ پیاپی در آب

ماه را می شود از حافظه‌ی آب گرفت؟!

 

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۴)

بــا مـَن از بـودن بـگـــو.. .گـوشــم را کــَـر کـردههـیـآهـ...

چقدر خوشحـال بود شیطــان، وقتی سیب را چیدم؛گمان می کرد فریب ...

#تقدیری_در_کار_نیست... ..امشب که برایت می‌نویسمگریه‌ی توتنها...

#مسافر_کناری_‌ام_که_پیاده_شد_پنجره_ای_گیرم_آمد_باقی_مسیر_را_...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط