قلدر مدرسه ( پارت ۱۲ )

[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]


سوآ: اها... وایسا چییییی*داد*
ارا: پس من چرا دارم میگم باید تحملش کنم؟
ته: لئوناردو داوینچی
سوآ: فقط اینه دیگه؟
ارا: نه دیگه اونیکی الاغم هس
سوآ: واییئییی نهههه خدایا منو محو کننن چرا اخهههه
ته: الاغ باباته
ارا: هف جد و آبادته
ته: *چشغره*
سوآ: اتاق دیگه ای نیست
ته: بدبختانه همش پرشدن
ارا: اگه بود من الان اینجا بودم؟
سوآ: اههههه خدایاااااااا چرا اخه به این اردو مزخرف اومدمممم اون از اعتراف یونگسو اینم از اتاق اههه
ته: وایسا اعتراف یونگسو؟
ارا: ها؟
سوآ: پوفففف اره
تعریف میکنه
ارا: سمتش نمیری
ته: گفتی جونگکوک کجاست؟
سوآ: پیش یونگسو
ته؛ ای واییی
فوری میره بیرون
سوآ: دیوونس؟
ارا: همشون
سوآ: شاید بخاطر دراوردن حرص کوک برم سمتش
ارا: بیخود
سوآ: ایششش باشه
ارا: میخوام ببینم دارن چه دیوونه بازیی در میارن
سوآ: اوکی ببین از پنجره
میرم لب پنجره
ارا: یا خدا این اردو یه کشته میده
سوآ: چیشده مگه
ارا: رقیبای عشقی دارن همو میکشن*خنده*
سوآ: ای وای خدا چرا اخه ول کن نیست این جونگکوک
ارا: عاشقته *خنده*
سوآ: غلط کرده مرتیکه بیشور
ارا: *خنده* آها این خره جداشون کرد
سوآ: به جهنم بزار بمیرن
ارا: *خنده*
خسته میشم، دراز میکشم رو تخت
ارا: هعیییی شانسو برم
سوآ: هردوتا رو دودستی با عشق تقدیم میکنم
ارا: مرسی مال خودت *خنده*


حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK