چشمان تو را دیدم احساس خطر ردم

چشمان تو را دیدم احساس خطر ڪردم
هردفعہ بہ جز این بار از عشق حذر ڪردم...

معتاد تو بودم ڪہ ترڪم بکنے آخر ...
قبل از تو خودم بودم بعد از تو کسے دیگر..


❤ ❤ ❤
دیدگاه ها (۲)

یک "شب بخیر" حال مرا خوب می کند آن را بگو ..و نسخه ی من را ت...

غملی قلبیم بولوت کیمی دولوب دیرنگیم یاپراق سایاق سولوب دیزام...

آرزومندمدراین شب پاییزی خزان غصه‌هاتون برسه ونسیم شادی‌هاتون...

ای‌کاش پریشان نشود موی تو دربادای خفته درون نِگهت آهوی صیادب...

از یجایے بہ بعد..دیگہ هیچ تلاشے نمیڪنے ..اشڪاتو حروم نمیڪنے ...

رمان در میان موهای نقره ای«پارت اول»

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط