نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه من آنم که زِ فیضِ نگَِهَت چِشم بپوشم
نه تو آنے که گدا را ننوازے به نگاهے
در اگر باز نگردد نروم باز به جایے
پشتِ دیوار نشینم چو گدا بر سر راهے!
من به غیر از تو نخواهم چه بخواهے چه نخواهے
باز کن در....که جز این خانه مرا نیست پناهے..!
-خواجه عبدالله انصاری
نه تو آنے که گدا را ننوازے به نگاهے
در اگر باز نگردد نروم باز به جایے
پشتِ دیوار نشینم چو گدا بر سر راهے!
من به غیر از تو نخواهم چه بخواهے چه نخواهے
باز کن در....که جز این خانه مرا نیست پناهے..!
-خواجه عبدالله انصاری
- ۱.۲k
- ۳۰ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط