همسراجباری

#همسر_اجباری #۲۵۵
رفتم لباسامو عوض کردمو اومدم بیرون. ویالنمم اوردموبازش کردم. خیلی وقت بود که بهش نگاهم نکرده بودم.هه...
چقد تالش و هزینه کردم که واسه تولد زیبادر عرض یه ماه ویالن یاد گرفتم.دست آخرم چی شد....بی خیال...من
االن یا فرشته رو دارم که اون افریته رو از قلبم بیرون کرده و خدا رو شکر میکنم رو کردم سمت آنا که کارش تموم
شدا بود و اونم ویالنشو دستش گرفته بود.اما رفت نشستو گفت
-االن تو شروع کن بعدش یکی من. بعدش با هم هماهنگ یه آهنگ و میزنیم چطوره.
-غمگین یا شاد.
-از هرکدوم یکی اول غمگین.
یکم فکر کردم بعدو به آنا گفتم.
-این آهنگ وتقدیم میکنم. به تو ...
خودم خیلی دوسش دارم و فقط واسه تو میزنم. ودر نبودت اینو هرشب گوش میدادم.
با حس عجیبی ، با حال غریبی ، دلم تنگته
گِله بی گالیه ، بدون کنایه ، دلم تنگته
پر از فکر رنگی ، یه جور قشنگی ، دلم تنگته
تو جایی که هیشکی واسه هیشکی نیست و همه دل پریشن
دلم تنگه تنگه واسه خاطراتت که کهنه نمیشن
دلم تنگه تنگه برای یه لحظه کنار تو بودن
یه شب شد هزار شب که خاموش و خوابن چراغای روشن
منه دل شکسته، با این فکر خسته ، دلم تنگته
با چشمایِ نمناک ، تَر و ابری و پاک ، دلم تنگته
ببین که چه ساده، بدون اراده ، دلم تنگته
مثل این ترانه ، چقدر عاشقانه ، دلم تنگته
پر از عشق و عادت ، بدون حسادت ، دلم تنگته
یه شب شد هزار شب ، که دل غنچه ی
ماه قرار بوده باشه
تو نیستی کهح دنیا به سازم نرقصه به کامم نباشه
چقدر منتظرشم که شاید از این عشق سراغی بگیری
کجا کی کدوم روز ، منو با تمام دلت می پذیری
منه دل شکسته، با این فکر خسته ، دلم تنگته
با چشمایِ نمناک ، تَر و ابری و پاک ، دلم تنگته
ببین که چه ساده ، بدون اراده ، دلم تنگته مثل این
ترانه ، چقدر عاشقانه ، دلم تنگته
آهنگ تموم شد احساس کردم آنا هم یه جوری شده.
داشت نگاهم میکرد.بی حرف.
-چطور بود.؟
-عالی بود
-حاالتو پاشو بینم چند مرده حالجی.هرچند به پای من نمیرسی.
لبخندی زد و گفت واسه من فرقی نداره تو خوب باشی یا من.
-خب دیگه دل بری نکن شیرینی بزار به سازت گوش بدم.
نگام نمیکرد چشماش رو گل قالی بود گفت
- این قطعه رو وقتی تو نبودی هر وقت دل تنگت بودم می خوندم خوانندش یه آقاست به اسم علی جهانیان.
اما چون متن آهنگشو دوس داشتم صداشم قشنگ بود . دوست داشتم خودمم بخوونم...
یکم رفت عقب و شروع کرد....
نتای اولش فوق العاده بود حرکت دستش ستودنی بود آنا از منم بهتر میزد باید اعتراف کنم عالییی.واسم عادی
نمیشد همیشه آرومم میکرد سازش
و شروع کرد.
تو هم درگیر من هستی تو این لحظه
تو هم بی من تو چشمات اشک میلرزه