پارت ۶ مافیای شب

این پارت رو گذاشته بودم ویسگون حذف کرد دوباره گذاشتم
پارت ۶:


اسلاید دوم عکس سوجین.




خب ا.ت و سوجین بعد از خورد غذاشون تو ماشین . رفتن خونه ا.ت سوجین رو رسوند خونه.
تو راه بود که همش احساس میکرد یکی داره تعقیبش میکنه اما اهمیت نداد و به رانندگیش ادامه داد تا بالاخره رسید خونه ...... غافل از اینکه بدونه جیمین داره تعقیبش میکنه.

ماشینش رو توی پارکینگ پارک کرد.




ا.ت وارد خونه شد و با چهره نگران مامان و باباش رو به رو شد .


مامان.ا:سلام دخترم. چرا اینقدر دیر کردی؟
ا.ت:سلام.مامان تازه ساعت ۸:۳۰ عه. کجا دیر کردم آخه؟
ب.ا:دخترم چرا گوشیتو جواب نمیدادی خیلی نگرانت شدیم.
ا.ت:آپا شارژ گوشیم تموم شده بود نتونستم جواب بدم. ببخشید.
م.ا:دخترم شام میخوری؟
ا.ت:نه مامان راستش بیرون یه چیزی خوردیم زیاد گشنم نیست.
مامان من خیلی خستم میرم بخوابم. (خمیازه🥴🤭)
م. ا:باشه.شبت بخیر عزیزم
ا.ت:گود نایت.



ا.ت :
رفتم روتین پوستی قبل خوابمو انجام دادم و بعد مسواک زدمو خوابیدم.


فردا صبح:

ا.ت با صدای آلارم گوشیش بیدار شد و رفت روتین پوستیشون انجام داد. و یه نسکافه خورد.
لباس دانشگاهشو پوشید و به همراه بادیگاردش رفت دانشگاه.



ا.ت ویو:

رسیدم دانشگاه و چندمین منتظر موندم تا سوجین اومد.

سوجین:سلام پرنسس.
ا.ت:سلام ملکه.
سوجین؛:چیزی خوندی؟
ا.ت:نه وقت نکردم دیروز همینطور که رفتم خونه گرفتم خوابیدم.
سوجین:منم همینطور بیا یکم درس بخونیم.
ا.ت:باشه.


فلش بک به بعد دانشگاه.


ا.ت:آه بالاخره این روز مسخره تموم شد.
سوجین:آره
ا.ت:نمیدونم چرا ولی امروز خسته کننده بود.
سوجین:موافقم
ا.ت:میای یکم بریم پیاده روی کنیم.
سوجین:خستم ولی به خاطر تو باشه.
ا.ت:مرسی
سوجین:بزن بریم.


خب کامنت بزارید تا برگشتم خوشحال بشم و بلافاصله پارت جدید بزارم.
و راستی بازم ببخشید این دو پارت رو اپ کردم که تو نبودم اینارو بخونید♥🥺💎
دیدگاه ها (۲۷)

سلام کیوتای من

فیک مافیای شب پارت ۷

فیک مافیای شب پارت۵

بچه ها اومدم یه چیزی بهتون بگم مهمه

⁴⁷پنج سال بعد...... ا/تم:وسایلتون رو جمع کردید؟ ا/ت: اره م:...

love Between the Tides³¹شبتهیونگرفتم بیمارستان تهیونگ: ببخشی...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط