من یک غریب بی پناه و دوره گردم
من یک غریب بی پناه و دوره گردم
بُگذار گِرداگردِ چشمانت بگردم
آن چشمها، عطّار نیشابوریام کرد
من شاعر فیروزههای لاجوردم
آبیتر از چشمانِ تو هرگز ندیدم
من دل به دریا میزنم دریانوردم
آوارهام، چون کولیانِ بی سرانجام
دیوانهام، با اندرونم در نبردم
میخواهمت ای سرنوشتِ ارغوانی
عمری اگرچه در پیات تاخیر کردم
قطعیترین بُرهانِ ایمانم تویی، تو!
باور مکن از انتخابم باز گردم
آخر به قلبِ سُرخِ خنجر میزنم من!
پایانِ خونینِ شهابِ سهروردم ! 🌼🌸
بُگذار گِرداگردِ چشمانت بگردم
آن چشمها، عطّار نیشابوریام کرد
من شاعر فیروزههای لاجوردم
آبیتر از چشمانِ تو هرگز ندیدم
من دل به دریا میزنم دریانوردم
آوارهام، چون کولیانِ بی سرانجام
دیوانهام، با اندرونم در نبردم
میخواهمت ای سرنوشتِ ارغوانی
عمری اگرچه در پیات تاخیر کردم
قطعیترین بُرهانِ ایمانم تویی، تو!
باور مکن از انتخابم باز گردم
آخر به قلبِ سُرخِ خنجر میزنم من!
پایانِ خونینِ شهابِ سهروردم ! 🌼🌸
- ۹۱
- ۱۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط