من خدایی دارم

من خدایی دارم
من خدایی دارم، که در این نزدیکی‌ست…
نه در آن بالاها!
مهربان، خوب، قشنگ… چهره‌اش نورانی‌ست
گاه‌گاهی سخنی می‌گوید، با دل کوچک من، ساده‌تر از سخن ساده من
او مرا می‌فهمد! او مرا می‌خواند، او مرا می‌خواهد، او همه درد مرا می‌داند…
یاد او ذکر من است، در غم و در شادی، چون به غم می‌نگرم، آن زمان رقص‌کنان می‌خندم…
که خدا یار من است، که خدا در همه جا یاد من است.
او خدایی‌ست که همواره مرا می‌خواهد.
او مرا می‌خواند او همه درد مرا می‌داند…
دیدگاه ها (۱)

در سرم نیستبه جز حال و هوای تو و عشق...شادم از اینکههمه حال ...

جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار

عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است بی قرارم کرده و گفته صبو...

می‌گویــنــد : نویسنده‌ها « سیــــــگار » می‌کشند…!نقاش‌ها «...

پای سخن لنگ است و دست واژه کوتاه است از من به من فرسنگ ها را...

وقتی دلت از همه ی دنیا می گیرهوقتی قفل دلت حتی با خنده هم با...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط