تیمار

#تیمار
P=8
_لعنت به شرایطت من پیش تو نباشم امنیتم بیشتره حداقل بهم صدمه نمیزنن

نیم خیز شد تو صورتم و گفت
+هیس بهتره که استراحت کنی و صدات درنیاد
یه قطره اشک از چشمم ریخت و نگاهمو از صورتش گرفتم
با دستش اشکمو پاک کرد و روی پیشونیم بوسه نشوند
با مشت زدم تو سینش گفتم
_برو اونور
رفت و اونور تخت درازکشید تا بخوابه

چاره ای نداشتم برای همین کنارش روی لبه تخت دراز کشیدم
تا چشمام گرم شد یهو یه دست دور کمرم حلقه زد و منو به سمت خودش کشید
برق از سرم پرید خواستم بلند بشم که اومد تو صورتم و انگشت اشارشو روی لبام گذاشت و گفت
+هیشششش آروم بگیر
تا خواستم حرفی بزنم یه بوسه عمیق روی دستم کرد و خوابید
تا صبح تو بغلش بودم چون بدنش سنگین بود نمیتونستم تکونش بدم
ساعت 5 صبح بود دیگه نتونستم صبرکنم و اروم صداش کردم
_جیمین
+ چیشده خانم کوچولو
_میشه یه لیوان آب بهم بدی
خیلی آروم بلند شد و برام آب اورد
تا اخرش رو خوردم و لیوان رو به دستش دادم و گفتم
_خیلی ممنون
اومد پتو رو از روم کشید کنار و زخممو چک کرد
خودمو جمع کردم
گفت
+نترس کاریت ندارم بهتری؟
_چشمامو باز و بسته کردم که نشون از خوب بودنم میداد
اومد به خوابش ادامه بده که ناگهان....
شرایط پارت بعد🌚🕶
۷ تا لایک 🌚🕶
۲ تا کامنت🌚🕶
۱۲۱ تایی شدن🌚🕶
دیدگاه ها (۲۲)

#تیمار P=9صدای شلیک گلوله های ممتد به گوش میرسیدجیغ بنفش کش...

#تیمار P=10فریاد زد× برو کنار تا خونتو نریختمجیمین اخم کرد و...

#تیمار P=7صدای جانگ بود با خشم و ولوم بالا فریاد زد +دختر کو...

#تیمارP=6از در فاصله گرفتم وقتی در باز شد قامت بلند جانگ بین...

ظهور ازدواج )( پارت ۳۵۱ فصل ۳ )لبخند شادي زدم و همونجور دست...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۵۳۰ با تاکید و خشن :گفت من.. ن...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۵۰ گرم دست رو بازوي برهنه ام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط