امروز عجب روزی بود همه غافلگیر شدیم من و خانوادم تو خو

امروز، عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم. من و خانوادم تو خونه بودیم.
.
.

که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید، آیه ای از قرآن. به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده، پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح می آید.
.
.
صدایت آشنا و پر‌رنج بود؛
پدرم بی درنگ از خواب پرید، مادرم با کفـگیر، به زمین تکیه داده بود، من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم، اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را بر‌انداز می کردند.
.
.
و تو خود را معرفی کردی:

الا یا اهل العالم..
انا بقیه الله الاعظم..
انا صمصام المنتقم.....
انا المهدی....
.....
ای اهل عالم من مهدی ام، بقیه الله و حجت و جانشین خداوند روی زمین.
.
.
موبه تنم راست شد...
باورمان نمی‌شد.‌ آن‌جا بود که گل از گل‌مان شکفت و زیر لب سلام دادیم:
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه» .
.
بعد با طنین محمدی‌ات ما را خواستی:
«...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاری‌مان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم.»
.
.
مردم مثل مورچه هایی که خانه‌هاشان اسیر سیلاب شده بیرون می‌ریختند، یکی دکمه پیراهنش را بین راه می‌بست، دیگری چادرش را بین کوچه ها محکمتر میگرفت، عده ای زیر‌ بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش به‌خاطر عجله شکسته بود گرفته بودند.
جوونا راهی کوچه خیابون به سمت تو لبیک گویان میومدن
.

مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند، خندان به هم تبریک می گفتند. قنادی رایگان شیرینی پخش می‌کرد و دم گل‌فروشی سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس! .
.
خیلی از نگاه‌ها به ویترین یک تلویزیون‌ فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت، مخابره جهانی شود. نذر 313_صلوات کردم مبادا اجنبی چشم زخمت بزند.
.
.
وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشه مغازه غرق بوسه شد. یکی بلندبلند صلوات می‌فرستاد، دیگری قسم می‌خورد که تو را قبلاً در محله‌شان دیده وخیلی‌ها اشک‌هایشان را با آستین پاک می‌کردند تا یک دل سیر تماشایت کنند.
.
.

در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان می‌شد، دل شیعیانت مثل سیر‌و‌سرکه می جوشید . اما کسی فکر نمی‌کرد به این زودی‌ها ببـیندت.
.
.
راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود:« مَثَل ظهور مهدی عج مَثَل برپایی قیامت است. مهدی(عج) نمی آید مگر ناگهانی." .
.
قسم می خورم این اثرِ دعای توست که تاکنون ما زیر عَلَمت مانده ایم."

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن...
دیدگاه ها (۲)

مکاشفه:دیدم مردی با عبا و کلاه کیپا(کلاه یهودیان) مرا ندا دا...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط