سفرنامهابنبطوطه

#سفرنامه_ابن_بطوطه

من و تهران خیلی هویی اول صبح :-)

این هم آزادیه که چهل و خورده ای ساله اینطوری پا ها رو وا کرده ولی قد هیچکی بهش نمیرسه که ... اهمم
برج میلادم که ده ساله به سمت آزادی اونطوری واساده متاسفانه ازش دوووره :-(

در کل هر وقت میام تهران از آلودگی هواش گرفته تا ظاهر جنگل خیابونیش و مردم بلاتکلیفش از زندگی ناامیدم میکننم فقط موندم چرا # مهسا گیر داده که فقققطط تهران خخخ

در آخر هم جا داره اول از اون خانومی که نشونی بیمه رو میخواست و الکی یه آدرس بهش دادم عذرخواهی کنم آخه میدونید چیه زشت بود بگم بلد نیستم :-)
بعد هم از اون مسافرای خدا زده مترو که هی بلند حرف میزدم خوابشون بپره عذر وخام

آها یه چیز یادم رفت با اینکه از تهران اصلا خوشم نمیاد ولی ایول دختراش خیلی خوبن خخخ
دیدگاه ها (۲۳)

یه حس گوهی دارم ...چه حس گوهیه وقتی میدونم دارم از دستت میدم...

چقدر سخته دوسش داشته باشی ...ولی اون خیلی راحت فقط یه حرف رو...

ریدم به سفرنامه ات ابن بطوطه ...دانشگاه تعطیل شد سفرنامه من ...

#عشق #مهسا_روزبهاین خانم مهسای من ، عشقمه و خییلی دوسش دار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط