ماه خاموش

ماه خاموش
پارت ۹


سرم گیج میرفت.دستمو محکم رو پیشونیم فشار دادم.
حالت تهوع شدیدی گرفته بودم و حالم اصلا خوب نبود.دلم میخواست سریع ازونجا برم.کولمو برداشتم و زدم بیرون و سوار اتوبوس شدم.
....
وارد خونه که شدم مامان نبود.
کولمو پرت کردم رو مبل لباسامم پرت کردم رو مبل و رفتم اشپزخونه و یه لیوان اب خوردم.
لیوان اب دستم بود و کم کم میخوردم.بیشتر توی فکر بودم.
یه دفه سوزش شدیدی روی کتفم حس کردم که باعث شد لیوان از دستم بیفته و هزار تیکه شه.
سوزش بازوم لحظه ای قطع شد و بعد انگار جای دردش روی کتفم حس میشد.با یه دست محکم بازومو فشار دادم
زل زدم به خورده های لیوان و زیر لب گفتم
_به خشکی شانس.
نفسمو صدا دار بیرون فرستادم و رفتم جارو بیارم.
تیکه هارو جمع کردم و رفتم تو اتاقم.لباسمو با یه پلیور قرمز عوض کردم و شلوار گرم مشکی پوشیدم.
وقتی برگشتم از ترس زهره ترک شدم.


(به خاطر کمی پارت عذر میخوام خونه نیستم🙂 🌸 )
دیدگاه ها (۲۳)

ماه خاموش🌑 پارت ۱۰برگشتم عقب که یه دفه زهره ترک شدم.چیزی که ...

ماه خاموش🌑 پارت۱۱هنوز تند نفس میکشیدم و اشکام میریخت.به جای ...

پارت 8 یه لحظه شکه شدم.همین الان پشت سرم بود.گرمای دستشو هن...

پارت 7 دستشو جلوی دهنم گرفت وانگشت اشارشو روی لبش گذاشت _هی...

نفرین شیرین. پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط