Be mine

🖤♡Be mine!♡🖤
PART;10

نامجون:از جی هوپ و تهیونگ شنیدم که داشتن میگفتن کوک دنبالته بد جور پس حقیقت داره !
به کتابا چشم دوخته بودم دوباره بغض کردم .
ولی نگاه نامجون نکردم .
نامجون:اشکالی نداره دل گون میدونم کوک واقعا در حقت بدی کرد که ۲ سال پیش توی اون سرما کلی با چاغو زدت و از خونه مثل چی پرتت کرد بیرون .
درد دوباره توی تنم پیچید صحنه ها دور سرم مثل یه فیلم می چرخید ،سر گیجه داشتم ،به زور لب باز کردم و به نجوا گرفتم .
دل‌گون:نامجون من خیلی خستم و واقعا به یه بغل ،قهوه و آزادی نیاز دارم .
نامجون:دل گون .
دل‌گون:با کوک بودن یعنی برگشتن توی قفس نمی خوام دوباره گیرم بندازه !
نامجون ساکت بود .
آروم به سمتم اومد و بغلم کرد ،گریم گرفت،کلاه از روی سرم افتاد و موهام دورم مثل آب دریا سرازیر شد .
ای کاش می تونستم به این گرگ و میش بازی خاتمه بدم ولی بازی داشت تازه شروع می‌شد.
با وارد شدن یه بازیکن جدید .!!!

جئون کوما !!!


LIKE :۲۹

پایان فصل یک
دیدگاه ها (۱۰)

🖤♡Be mine!♡🖤PART; 11 《خطر خونی !》گاهی انسان ها قدر داشتن چیز...

🖤Be mine!🖤PART; 12 لای درو باز کرد و از راه پله ها آروم پایی...

🖤♡Be mine!♡🖤PART; 9گفتم: من بر نمی گردم پیششش! (داد.تهیونگ ل...

🖤♡Be mine!♡🖤PART ; 8 ؟ کجا جوجو ؟ با ترس برگشتم که با تهیونگ...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 ¹⁰ ( یک هفته بعد ) « ویو سوجین » سو...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭⁴ می خوام وقتی رفتیم خونه ازش تشکر ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط