در جنون منزلتم را به لیاقت برسان

در جنون، منزلتم را به لیاقت برسان
مرزِ دیوانگی ام را به کفایت برسان

کار، خوبست؛ به پایان برسد، انجامش
کار، در نیمه رها شد به نهایت برسان

مرگ، حقّ است به شرطی؛ که تو باشی اجلش
جانِ مشتاق مرا پس به هلاکت برسان

بختِ ناکامِ من آمادهٔ پیشامدِ توست
هستی ام را نه به سامان، که به غارت برسان

گذرِ ثانیه ها بی تو به کامم تلخ است
گذرِ ثانیه ها را به حلاوت برسان

نان و سرمایه نداریم چه در خانه ، چه راه
سفره و توشهٔ ما را به بضاعت برسان

ای ضریحی که تب ِلمسِ تو در جانِ من است
نه فقط دست، لبم را به زیارت برسان.

#سیروس_عبدی
دیدگاه ها (۶)

« و مـن آمدنٺ را از نڱاه پاییز میخوانـم....!

چه زیباست در قلـبِ تو زندگی ڪردن....‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...

بیا که هیچ ندیدمخزان به این سردی#افشین_یداللهی

می خواهم به گذشته برگردم...نه به خاطر این که ...اشتباهاتم را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط