پارت ۲
دایانا : باشه خفه شدم من نفهمم😂
ا/ت : اره نفهمی چون رو سره گاوی اون بالا انتن ضعیفه نمیفهمی چی میگم
دایانا : تو چرا موقع مدرسه جوابات شروع میشن.😐
ا/ت : نمیدونم بعدش هم فقط برا مدرسه نیست .😏
بعد از صبحونه رفتیم سمت مدرسه. وارد مدرسه شدیم خیلی شیک بود از مدارسمون خوشکلتره 🙄
رفتیم سمت کلاسمون میخواستم وارد بشم که یه پسر هولم داد و رفت تو
ا/ت : هوی مرضت چیه؟
دایانا : ا/ت هنوز نفس نکشیدیم دعوا میخوای را بندازی
اون پسره برگشت و نزدیکم شد.
_مثل اینکه دخترا هم سر زبون دارن
ا/ت:اووو😏خب با سر زبونم چکار داری
_این جور جوابم نده من پسرما
ا/ت : خب به من چه😌
_نگاه نزار کاری کنم نتونی حتی یه نگاه بهم بکنی.
ا/ت : اِ وای ترسیدم😂
همه با تعجب نگاه میکردن . حتما این قلدر مدرسس ولی برامن مورچه هم حساب نمیکنم
میخواست بیاد نزدیکم که گفتم : یه لحظه...
_؟؟؟
ا/ت : اسمت چیه؟
_جکسون چرا؟
ا/ت: چه اسم هال بهم زنی😋
جکسون : الان نشونت میدم.😡
اومد نزدیک و منو بهش چسبوند.
ا/ت : اِ هوی برو کنار
دایانا : ولش کن!
منو جوری فشار میداد که احساس کردم استخونام دارن میشکنن. که یکیو دیدم اومد تهیونگ بود. دستمو گرفت و کشیدم بیرون .
تهیونگ: چند بار بهت گفتم سر به سر دخترا نزار
جکسون : نزاشتم خودش سر به سرم میزاره
تهیونگ : هان این دختر؟
ا/ت:😶😶😶😶
جکسون : اره این دختر قد کوتاه زبون دراز
با این حرفش مثل اتش جهنم شدم خیلی بدم میومد کسی بهم بگه قد کوتاه که خجالتمو کنار دادم
ا/ت : تویی که درازی از این بالا نارگیل بنداز ببینم
جکسون : عوضی
ا/ت : به نازی نده خز میشه
جکسون : اححححح کثافت 😡😡
ا/ت : ریدم به اون قیافت😎🖕
و انگشت فاکمو روبه روش اوردم .
تهیونگ : 😕😕😕
دایانا : ا/تتتتتت😱
با عصبانیت اومدم جلوش .
ا/ت : گوش کن هر کی بودی دیگه اگه یه بار مزاحمم بد تر از این =>🖕 بات رفتار میکنم . تو عددی برام نیستی که بزارمت زیر رادیکال جزرتو بگیرم 😏
بعد از حرفم رفت.
این هم از این پارت 😁
خوشتون اومد لایک و کامنت بدید😁
فالو کنین تا فالو بشید 😁
دقت! لایییییییک😤
ا/ت : اره نفهمی چون رو سره گاوی اون بالا انتن ضعیفه نمیفهمی چی میگم
دایانا : تو چرا موقع مدرسه جوابات شروع میشن.😐
ا/ت : نمیدونم بعدش هم فقط برا مدرسه نیست .😏
بعد از صبحونه رفتیم سمت مدرسه. وارد مدرسه شدیم خیلی شیک بود از مدارسمون خوشکلتره 🙄
رفتیم سمت کلاسمون میخواستم وارد بشم که یه پسر هولم داد و رفت تو
ا/ت : هوی مرضت چیه؟
دایانا : ا/ت هنوز نفس نکشیدیم دعوا میخوای را بندازی
اون پسره برگشت و نزدیکم شد.
_مثل اینکه دخترا هم سر زبون دارن
ا/ت:اووو😏خب با سر زبونم چکار داری
_این جور جوابم نده من پسرما
ا/ت : خب به من چه😌
_نگاه نزار کاری کنم نتونی حتی یه نگاه بهم بکنی.
ا/ت : اِ وای ترسیدم😂
همه با تعجب نگاه میکردن . حتما این قلدر مدرسس ولی برامن مورچه هم حساب نمیکنم
میخواست بیاد نزدیکم که گفتم : یه لحظه...
_؟؟؟
ا/ت : اسمت چیه؟
_جکسون چرا؟
ا/ت: چه اسم هال بهم زنی😋
جکسون : الان نشونت میدم.😡
اومد نزدیک و منو بهش چسبوند.
ا/ت : اِ هوی برو کنار
دایانا : ولش کن!
منو جوری فشار میداد که احساس کردم استخونام دارن میشکنن. که یکیو دیدم اومد تهیونگ بود. دستمو گرفت و کشیدم بیرون .
تهیونگ: چند بار بهت گفتم سر به سر دخترا نزار
جکسون : نزاشتم خودش سر به سرم میزاره
تهیونگ : هان این دختر؟
ا/ت:😶😶😶😶
جکسون : اره این دختر قد کوتاه زبون دراز
با این حرفش مثل اتش جهنم شدم خیلی بدم میومد کسی بهم بگه قد کوتاه که خجالتمو کنار دادم
ا/ت : تویی که درازی از این بالا نارگیل بنداز ببینم
جکسون : عوضی
ا/ت : به نازی نده خز میشه
جکسون : اححححح کثافت 😡😡
ا/ت : ریدم به اون قیافت😎🖕
و انگشت فاکمو روبه روش اوردم .
تهیونگ : 😕😕😕
دایانا : ا/تتتتتت😱
با عصبانیت اومدم جلوش .
ا/ت : گوش کن هر کی بودی دیگه اگه یه بار مزاحمم بد تر از این =>🖕 بات رفتار میکنم . تو عددی برام نیستی که بزارمت زیر رادیکال جزرتو بگیرم 😏
بعد از حرفم رفت.
این هم از این پارت 😁
خوشتون اومد لایک و کامنت بدید😁
فالو کنین تا فالو بشید 😁
دقت! لایییییییک😤
- ۲۵.۰k
- ۰۲ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط