سلام ای نوبهار گم شده در سطر دوران ها

سلام ای نوبهارِ گم شده در سطرِ دوران ها
سلام ای شسته تن را در زلالِ شعر باران ها

صفا آورده ای بنشین و یک دم خستگی در کن
در آغوشم بگیر امشب به رسمِ تازه مهمان ها

دلم خون است بانو ! از کجایِ قصه باید گفت ؟!
پریشانم از استیصالِ بی پایانِ انسان ها

از آن روزی که رفتی برگهای رازقی خشکید
تمام باغ لِه شد زیر پاهای زمستان ها

پرستوها که کوچیدند ، آب برکه هم خشکید
عوض شد لحن باد و پاره شد قلب بیابان ها

بیا یک بارِ دیگر عشق را یادآوری کن تا ....
بپیچد عطر خوشبختی در ابعاد خیابان ها

به تن کن دامن گلدار خود را ، جلوه کن خانوم !
به منظورِ تماشای تو صف بستند ایوان ها

در اینجا زندگی بر روی سر مانند آوار است
مرا بیرون بکش از لابلای سنگ و سیمان ها

#پروین_نوروزی
#خاص #جذاب #پست_جدید #زیبا #شیک #هنری #جالب
دیدگاه ها (۴)

دنگ...، دنگ ....لحظه‌ها می‌گذردآنچه بگذشت، نمی‌آید باز....🔻س...

باز، مرا باران، از من گرفتباز، مرا نرگس، از من ربود.همهمه‌ی ...

🌸فرا رسیدن 💜سال 1400 بر 🌸همه مبارک باد💜 در این 🌸 سال جدید 💜...

بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتانشکوفه باران باد لبــــتان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط