هزاران افسوس بعد از حدود سی سال به خاطر نبودنم در عملیات

هزاران افسوس بعد از حدود سی سال، به خاطر نبودنم در عملیات‌های کربلای چهار و پنج، هنوز همراه من است. زمستان‌های سرد جنوب را با زمزمه‌ها و پچ‌پچه‌های شروع یک عملیات، بسیار دوست داشتم. سال 1365 روزنامه را به خاطر برخی مشکلات ترک کردم و فکر نمی‌کردم که از این تصمیم، روزگاری سخت پشیمان باشم.
دو سال پایانی جنگ را با آن‌ها نبودم و به قصد آرام شدنم، کاری در کوهستان برای خودم دست و پا کردم. سخت با کوه می‌جنگیدم و هر بار که خبری از جنوب می‌رسید، یاد تمام هفت سال زندگی با آن‌ها، مثل خون در رگ‌هایم شروع به دویدن می‌کرد.
حالا بعد سی سال شنیده‌ام که سیاستمداری، زندگی و جنگ در سرمایِ استخوان سوز آب‌های جنوب را عملیاتِ فریب دانسته است و دوباره داغم از نبودنم در آن‌جا تازه‌تر شد که ای کاش آن‌جا می‌بودم و امروز به شما نشان می‌دادم که آن بچه شیرها چقدر سیاست را به معنای امروزی حقیر می‌دانستند و چه عزمی برای دفاع از ما و سرزمین‌مان داشتند...


جزیره مجنون، منطقه عملیاتی بدر، اسفند ۱۳۶۳


👤 ✍ بهرام محمدی‌فرد
📸 بهرام محمدی فرد
دیدگاه ها (۱)

اینها خیال می‌کنند من دیوانه شده‌ام.اما من دیوانه نیستم، فقط...

به خودت نگیرتمیزت می‌کنندکه کوه را بی‌غبار ببینند و آسمان را...

ای شب به من بگو...اکنون ستاره‌هانجواگران مرثیهء عشق کیستند؟ه...

و تمام روزنامه های جهانعکس تو را چاپ کرده بودند!به تماشای هر...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط