دیدگاه ها (۱)

یَعْنْےْ اینـْ زِنْدِگےْ نِمیْخوْادْ تَمْوْمـْ بِشِهـْ...[؟!...

:| #½

بـِـ خـُـدآآآآآ #½

پارت ۱۹

من قشنگ یادم خدابیامرز پدر بزرگم سالهای خیلی دور چون از اسبش...

گونی را انداختن روی دوششون و شروع کردند به شوخی و بازی با هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط