مجیدی که تک پسر لوس مادر و عصای دست پدر بود خدا گلچینش ک

مجیدی که تک پسر لوس مادر و عصای دست پدر بود. خدا گلچینش کرد ...
کجا؟
#خان_طومان ...
۲۱ دی ۹۴
در غربت کامل،
نه پیکری اومد،
نه انگشتر و حتی پلاکی ...✋ ️
#مجید پااااک شد... 😍
اینقدر که خدا گفت: ذره ای از تو رو به کسی نمیدم ... ❤ ️
شب آخر جوراب‌های همرزمانش را می‌شسته همرزم مجید ازش می پرسه:
مجید حیف تو نیس #خالکوبی داری؟!
مجید گفت: فردا این یا پاک می شه یا خاک می شه ...!
عملیات شد و مجید با گلوله ای که به دستش خورد، آن خالکوبی برای همیشه پاک شد! 😢

مجید قبل از اعزام، خواب خانم #فاطمه_زهرا (س) رو دیده بود، بهش گفته بودن که تا یک هفته ی دیگه میای پیش ما ... ❤ ️
مجید با چند گلوله (که چهار تا به پهلوش خورد)، مثل مادرش زهرا (س) به شهادت رسید ... 😢 💔

🔴 خصوصیات اخلاقی #شهید_مجید_قربانخانی:

یه پسری همیشه خندون، شوخ طبع، مهربون، دل بزرگ، با معرفت و خوش قول اگه کاری بهش سپرده میشد، به خوبی از عهدش بر میومد ❤ ️
مجید هیچ وقت اهل #نماز و #روزه و #دعا نبود‌!!! اهل #قلیون و قهوه خونه بود، همیشه یه چاقو همراهش بود!!
اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد‌، همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت می‌خواند و حتی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند، #نماز_شب میخواند!

خودش همیشه می‌گفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که این طور عوض شده‌ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم. 💓
در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بود همیشه زمزمه لبش «#پناه_حرم، کجا می‌روی برادرم» بود.
همیشه ارادت خاصی به #حضرت_زینب (سلام الله علیها) داشت. 😍 ❤ ️
‌شادی روح شهید #مجید_قربانخانی صلوات 💓
دیدگاه ها (۱۵)

چند شب قبل بالب خندون به خوابم اومد پیشونیش خونےبودبهش گفتم:...

من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند خیلی چیزهارو از ...

بیابشنونداےهرفرشتہ..همان نکتہ کہ راز سرنوشتہ..بخوان دائم نما...

#فرازےازدعاےکمیل...#التماس‌دعاےفرج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط