مافیایه دلربا p14

ته ویو
خب بهتره زود تر ازدواج کنی که کسی شک نکنه(در حال رفتن به بالا)
سانجوویو
بعد گفتن این حرفش مجبورم برم کار کنم رفتم از صب ساعت 7 شروع به کار کردم تا 1شب تا بلخره بتونم پول اون قرص لعنتی رو در بیارم واییی
کار هایه سانجو
صب میره شرکت ساعت 2 ظهر تمام
2:30 میره واسه اونایی که اسباب کشی میکنن و به چیدن وسایل کمک میخوان به اونا کمک میکنه5 تمام
5:12 میره کافه تا 10 شب
10:20میره بار تا 1 شب 1:20 هم میرسه خونه
(پرش به یه هفته بعد)
سانجو ویو
واییی الان یه هفتس. ارم کار میکنم کار هایی که میکنم هرروز حقوقمو میدن الان نزدیکایه1000000 وون تونستم جمع کنم واییییییی
تو کافه سفارشو بردم میخواستم بشینم رو صندلی که چمام شیاهی رفت و خاموشی...
ته ویو
رفتم کافه ساعت 7 بو د با دوتا از دوستام
رفتم دیدم اون سانجو هم اونجاعه میگفتن اینجا هم کار میکنه
کوک:ته.... تههه.... تهههههه.
ته :بلههههه وای خدا ترسیدم چته
کوک:کجایی دارم صدات میزنم اونجارو. دیدی؟(ا‌شاره به سانی)
ته:بله دیدم چطور
کوک:هیچی
ته:کوک ببین دلم اون بچه ای که الان تو شکم اونه بچه ی منم هست نمیزارم بچمو سقط کنه که دیدم سانجو چشماشو بست میخواست بیفته که با سرعت برق رفتمو گرفتمش
ادامه دارد....
سلامممممم عشقایه من ببخشید این چند روز رو نبودم سرم شلوغ بود فکر کنم اگه بشه یه پارت رو هم شب میزارم بازم ببخشید
دیدگاه ها (۰)

مافیایه دلربا p15

🩶🐈‍⬛بدبختی از من شروع شد🩶🐈‍⬛

مافیایه دلربا p13

!우리는 항상 윤기 네 곁에 있어!슈가 음악으로 힐링 시켜주는 뮤지션들슈가, 오늘 하루 잘 보냈니? 너에게 ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

پسر کوچولوی من پارت ۴که یهو در صدا خورد...ویو ته : سریع پاشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط