آنگه که تو را دیدم از خویش جدا گشتم

آنگه که تو را دیدم از خویش جدا گشتم
با حسرت صدساله تسلیم قضا گشتم

گمگشته ی در غربت بیمار خیال تو
اینسان ز شفا خواهی بر وصل روا گشتم

در کوی رقیبانَم آموخته ام رمزی 
در مکتب شیدایی مصداق وفا گشتم 

پیوسته و آهسته ره سوی تو پیمودم 
راهی که بر آن مقصد از خاک طلا گشتم
دیدگاه ها (۱)

☺️

حالا اینکه خود دانی 😁

کوه مقاومت چرا واقعا؟! 😒

چقد خوشبخت استرس کرونا نداره 😢

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط