ازدواج از روی اجبار۲ پارت ۱۷
💥*«ازدواج از روی اجبار۲ »*💥
غریبه ترین آشنای من🫂
بعد از حموم
ا.ت
عوضیی متجاوز به برادرم میگم چیکار کردی
کوک
میخوای بهش بگی که جونگ کوک بهم تجاوز کرد خوب منم میگم تو زنم بودی کار اشتباهی که نکردم
ا.ت
اییییییش مثلا میخواستی از من طلاق بگیری اصلا با این کاری که کردی من طلاق نمیگیرم
اگه حامله شم چیکار میخوای بکنی؟هاااا؟
کوک
بهتر من که از خدامه پیشم بمونی
اگه حامله شی نه ماه صبر میکنم تا کوچولوی تو شکمت بیاد پیشمون
ا.ت
واقعا که خیلی احمقی
کوک
درد که نداری
ا.ت
مگه میشه با کارای تو درد نداشته باشم
کوک
یه جور میگی انگار خودت خوشت نیومد هوووم؟
ا.ت
عوضییییی گمشو از جلو چشمام
کوک
هوووم باشه
نویسنده ___________________________________
کوک رفت پایین و رفت پیش جیمین شون
کوک: سلام شما همه اینجاید؟
جیمین:البته که اینجاییم
کیمو:دو ساعت اون بالا چیکار میکردین؟
کوک:به شما چه اصلا؟
هیول:خیلی هم به ما ربط داره با خواهر بدبخت من چیکار کردی؟
کوک:همون کاری که دلم میخواست
کانگ:خوووب دلت چی میخواست
کوک:همونی که مغزم میگفت
سول:مغزت چی میگفت
کوک:اونی که ا.ت نمیگفت
چویول:ا.ت چی نمی گفت
کوک: خیلی چیزا
جیمین: وایییی مثل آدم بگو چیکار. کردی یا خودم برم بالا از ا.ت بپرسم
کوک:کردم
چویول: یعنی چی کردم؟
کوک:یعنی چی نداره که
سول: منظورش آهم بود ولش کنید حرف جیمین درست بود
جیمین:هوووووو من شرط و بردم حالا کیمو خودت که میدونی
کیمو:بله؟کدوم شرط ؟من که یادم نمیاد؟
هیول: تو جیمین شرط گزاشتین که اگه کوک با ا.ت آهم نکردن جیمین بگه بچم چجوری دوقلو شد اگه کردن تو تا یه ماه دیگه باید زن ببری الانم باید تا یه ماه دیگه زن ببری😁
کیمو:من که یادم نمیاد
جیمین: وایسا وایسا وایسا بچت؟یا بچمون؟
هیول: خوب حالا بچه مون چه فرقی میکنه؟
جیمین: خیلی فرق میکنه ببین اگه بگی بچت یعنی اون بچه از من نیست پس یعنی من باباش نیستم و یکی دیگه هست در حالی که من شوهرتم اگه بگی بچمون یعنی من باباشم دیدی فرقش چقدر زیاده
هیول:معلومه که تو باباشی عزیزم
سول:مگه دوقلو نیستن؟
جیمین: آره
سول:پس چرا جمع نمیبندین؟چرا بچم نباید بگی بچه هام ؟
هیول:الان تو گیره هامی؟
سول: خوب جملتون اشتباه بود تقصیر من چیه؟
کوک:نمیخواید بس کنید؟
راستی هیونگ از باند چه خبر حمله ها رو شروع کردن؟
جیمین:واااااااااااااو هیونگ؟
کوک: آره حالا جواب من و بده شروع کردن؟
جیمین:فعععععک نکنم
کوک:وایییییییی(داد)
چویول:شوخی کرد شروع کردن و طبق دستورات سه چهار بار حمله الکی کردن الان میگن که سر صبح حمله میکنن
کوک:افرین،راستی ساعت چنده مگه ؟
هیول: من میدونم من میدونم
کوک:خوب بگو
هیول:چیو؟
کوک:ساعت و دیگه
هیول:من از کجا باید بدونم؟اخه بنظرت من ساعت دارم از من میپرسی ؟مگه کوری تو ؟یا ساعت من مخفیه ؟هااااا؟ چرا لال شدی جواب بده دیگه(داد)
کوک:خخخخخودددت گگفتی میدونم
بسمالله الرحمن الرحیم همه اینجا یه مشکلی دارنا هیچکی بینشون نرمال نیست
دیگه باید لقب شاه مسخره بازی و شفتا از پسر عموم بگیرن اون جلو اینا کم میاره
زینک زینک (صدا زنگ در)
کوک:یکی درو باز کنه
سکوت مطلق
کوک: ایشششش خودم باز میک.....یعنی در را میگشایم از دست این منحرفا نمیشه حرف زد مخصوصا جیمین
رفتم در و باز کردم ببینم کیه
یا جد سادات تو حلال زاده ای چیزی هستی بسمالله الرحمن الرحیم یا ابوالفضل یا ابوالقاسم
فرد۱..:بسه دیگه من فقط یه لحظه اومدم یه چندتا اطلاعات بزارم کف دستت برم
فرد۲...:دروغ میگه اینه سگ داداش من و ببر تو یکی از این اتاقا خیلی آروم میخوابم کاری به کاری هیشکی ندارم
کوک:چه عجب شما دوتا یادی از ما کردین ما کجا شما کجا
فرد۳...: تو تفی و ما در برابر تو دریاییم ما همچو پا و تو خاک زیر پای مایی
کوک:تو هم هستی که کی تا حالا شاعر شدی دریای هنر و فرهنگ بریم تو رو ثبت جهانی کنم تا چسات نپریده
فرد۴...:هااااا؟کی ریده ؟مگه کسی غیر من هم میرینه؟
فرد۱...:پس ما میریم دسشویی چیکار میکنیم یعنی فقط تو میرینی پس اسم کاری که ما میکنیم چیه؟
فرد۵....:نه بابا اون ریدن نه که ریدن خراب کاری گند زدن
جیمین:کی اومده دوساعت جلو دری تو باز ه....به به شما اینجایید که چه عجب افتخار اومدن دادی پیر مرد
فرد۵....:پیر مرد؟به من میگی پیر مرد؟هااااا؟بزنم ب......
فرد۲....:بسه الان خوابم میپره کاری نکنید که بجای تخت رو شما بخوابما
فرد۳...:رو ما چرا ؟ادم کم آوردی ؟برو رو زنت بخواب
فرد۲...:بنده مجرد تشریف دارم اگه ناراحت نمیشید
فرد۱...:خیلی باعث ناراحتی هستش
فرد۲....:بله؟اون وقت چرا؟
فرد۱...:چون من میخوام عمو شم بچتم من بزرگ میکنم اسمش میزارم سانیو
فرد۲...:زرشششک
ادامه تو کامنت
غریبه ترین آشنای من🫂
بعد از حموم
ا.ت
عوضیی متجاوز به برادرم میگم چیکار کردی
کوک
میخوای بهش بگی که جونگ کوک بهم تجاوز کرد خوب منم میگم تو زنم بودی کار اشتباهی که نکردم
ا.ت
اییییییش مثلا میخواستی از من طلاق بگیری اصلا با این کاری که کردی من طلاق نمیگیرم
اگه حامله شم چیکار میخوای بکنی؟هاااا؟
کوک
بهتر من که از خدامه پیشم بمونی
اگه حامله شی نه ماه صبر میکنم تا کوچولوی تو شکمت بیاد پیشمون
ا.ت
واقعا که خیلی احمقی
کوک
درد که نداری
ا.ت
مگه میشه با کارای تو درد نداشته باشم
کوک
یه جور میگی انگار خودت خوشت نیومد هوووم؟
ا.ت
عوضییییی گمشو از جلو چشمام
کوک
هوووم باشه
نویسنده ___________________________________
کوک رفت پایین و رفت پیش جیمین شون
کوک: سلام شما همه اینجاید؟
جیمین:البته که اینجاییم
کیمو:دو ساعت اون بالا چیکار میکردین؟
کوک:به شما چه اصلا؟
هیول:خیلی هم به ما ربط داره با خواهر بدبخت من چیکار کردی؟
کوک:همون کاری که دلم میخواست
کانگ:خوووب دلت چی میخواست
کوک:همونی که مغزم میگفت
سول:مغزت چی میگفت
کوک:اونی که ا.ت نمیگفت
چویول:ا.ت چی نمی گفت
کوک: خیلی چیزا
جیمین: وایییی مثل آدم بگو چیکار. کردی یا خودم برم بالا از ا.ت بپرسم
کوک:کردم
چویول: یعنی چی کردم؟
کوک:یعنی چی نداره که
سول: منظورش آهم بود ولش کنید حرف جیمین درست بود
جیمین:هوووووو من شرط و بردم حالا کیمو خودت که میدونی
کیمو:بله؟کدوم شرط ؟من که یادم نمیاد؟
هیول: تو جیمین شرط گزاشتین که اگه کوک با ا.ت آهم نکردن جیمین بگه بچم چجوری دوقلو شد اگه کردن تو تا یه ماه دیگه باید زن ببری الانم باید تا یه ماه دیگه زن ببری😁
کیمو:من که یادم نمیاد
جیمین: وایسا وایسا وایسا بچت؟یا بچمون؟
هیول: خوب حالا بچه مون چه فرقی میکنه؟
جیمین: خیلی فرق میکنه ببین اگه بگی بچت یعنی اون بچه از من نیست پس یعنی من باباش نیستم و یکی دیگه هست در حالی که من شوهرتم اگه بگی بچمون یعنی من باباشم دیدی فرقش چقدر زیاده
هیول:معلومه که تو باباشی عزیزم
سول:مگه دوقلو نیستن؟
جیمین: آره
سول:پس چرا جمع نمیبندین؟چرا بچم نباید بگی بچه هام ؟
هیول:الان تو گیره هامی؟
سول: خوب جملتون اشتباه بود تقصیر من چیه؟
کوک:نمیخواید بس کنید؟
راستی هیونگ از باند چه خبر حمله ها رو شروع کردن؟
جیمین:واااااااااااااو هیونگ؟
کوک: آره حالا جواب من و بده شروع کردن؟
جیمین:فعععععک نکنم
کوک:وایییییییی(داد)
چویول:شوخی کرد شروع کردن و طبق دستورات سه چهار بار حمله الکی کردن الان میگن که سر صبح حمله میکنن
کوک:افرین،راستی ساعت چنده مگه ؟
هیول: من میدونم من میدونم
کوک:خوب بگو
هیول:چیو؟
کوک:ساعت و دیگه
هیول:من از کجا باید بدونم؟اخه بنظرت من ساعت دارم از من میپرسی ؟مگه کوری تو ؟یا ساعت من مخفیه ؟هااااا؟ چرا لال شدی جواب بده دیگه(داد)
کوک:خخخخخودددت گگفتی میدونم
بسمالله الرحمن الرحیم همه اینجا یه مشکلی دارنا هیچکی بینشون نرمال نیست
دیگه باید لقب شاه مسخره بازی و شفتا از پسر عموم بگیرن اون جلو اینا کم میاره
زینک زینک (صدا زنگ در)
کوک:یکی درو باز کنه
سکوت مطلق
کوک: ایشششش خودم باز میک.....یعنی در را میگشایم از دست این منحرفا نمیشه حرف زد مخصوصا جیمین
رفتم در و باز کردم ببینم کیه
یا جد سادات تو حلال زاده ای چیزی هستی بسمالله الرحمن الرحیم یا ابوالفضل یا ابوالقاسم
فرد۱..:بسه دیگه من فقط یه لحظه اومدم یه چندتا اطلاعات بزارم کف دستت برم
فرد۲...:دروغ میگه اینه سگ داداش من و ببر تو یکی از این اتاقا خیلی آروم میخوابم کاری به کاری هیشکی ندارم
کوک:چه عجب شما دوتا یادی از ما کردین ما کجا شما کجا
فرد۳...: تو تفی و ما در برابر تو دریاییم ما همچو پا و تو خاک زیر پای مایی
کوک:تو هم هستی که کی تا حالا شاعر شدی دریای هنر و فرهنگ بریم تو رو ثبت جهانی کنم تا چسات نپریده
فرد۴...:هااااا؟کی ریده ؟مگه کسی غیر من هم میرینه؟
فرد۱...:پس ما میریم دسشویی چیکار میکنیم یعنی فقط تو میرینی پس اسم کاری که ما میکنیم چیه؟
فرد۵....:نه بابا اون ریدن نه که ریدن خراب کاری گند زدن
جیمین:کی اومده دوساعت جلو دری تو باز ه....به به شما اینجایید که چه عجب افتخار اومدن دادی پیر مرد
فرد۵....:پیر مرد؟به من میگی پیر مرد؟هااااا؟بزنم ب......
فرد۲....:بسه الان خوابم میپره کاری نکنید که بجای تخت رو شما بخوابما
فرد۳...:رو ما چرا ؟ادم کم آوردی ؟برو رو زنت بخواب
فرد۲...:بنده مجرد تشریف دارم اگه ناراحت نمیشید
فرد۱...:خیلی باعث ناراحتی هستش
فرد۲....:بله؟اون وقت چرا؟
فرد۱...:چون من میخوام عمو شم بچتم من بزرگ میکنم اسمش میزارم سانیو
فرد۲...:زرشششک
ادامه تو کامنت
- ۱۳.۱k
- ۰۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط