انتقام شیرین

part ₇
با همه ی قدرتش محکم با لگد زد به شیکم فلیککس طوری که فلیکس رفت عقب و خورد به دیوار و افتاد
دوباره رفت سمتش با لگد های محکم تری دوباره مهمونش کرد
نشست کنار بدن پر از درد فلیکس و خیره شد به چشماش و گفت"بابات کجاست؟" نفس های فلیکس تند تند شده بود ولی قلبش همچنان آروم بود فلیکس نگاهی پر از تحقیر به اون انداخت و گفت گمشو عصبانی بلند شد و دوباره لگد زد به پشت به پا به سینه ی فلیکس
فلیکس داشت نفس نفس میزد داشت فک میکرد ۹ سال تموم برادرش همچین زجرایی کشیده ۹ سال تموم کتک ها و اشتباهات فلیکسو به گردن گرفته و زجرکشیده
احساس گناه میکرد
و فکر میکرد که حقشه
صدایی اومد که باعث شد اون فلیکسو ول کنه "لینو،این همه وسیله اینجاست" زیر لب گفت "آره،آره" از یقه ی فلیکس گرفت و بلندش کرد فلیکس نای راه رفتن نداشت صداشو بدد بالا و گفت"آی ان،نمیخای کمک کنی؟" پسره اومد و ....
ادامه دارد...
#استری_کیدز #استی #هیونجین #فلیکس #بنگ_چان #لینو #آی_ان #هان_جیسونگ #سونگمین #چانگبین #فن_فیک #هیونلیکس
دیدگاه ها (۲)

#استری_کیدز #استی #هیونجین #فلیکس #بنگ_چان #لینو #آی_ان #هان...

#استری_کیدز #استی #هیونجین #فلیکس #بنگ_چان #لینو #آی_ان #هان...

part ₆ صداش اومد"چه احساسی داری؟" فلیکس سرشو انداخت پایین و ...

انتقام شیرین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط