نوازشم کن
نوازشم کن
در این واپسین روزهای تنفسم
نگذار حسرت لمس انگشتانت
قطره شود از برکه ی چشمانم
جسورانه فرو ریزد
حسم را به قلیان در آور
و دوستت دارمهای آخرت را
سنجاق کن به حریر شیشه ای قلبم
من آن سمت این دیوار نازک خیالم
چمبره زده ام
و نسیم را به اسارت گرفته ام
مبادا نفسهایش بتکاند
دانه دانه حروف دوست داشتنت را
مبادا بلرزد مرز ظریف شانه ات با شانه ام
ریشه ای می بندم به این همه احساس
ادامه دار شود این غلظت موجود
این شریان جریان پذیرفته میان من و تو
در این واپسین روزهای تنفسم
نگذار حسرت لمس انگشتانت
قطره شود از برکه ی چشمانم
جسورانه فرو ریزد
حسم را به قلیان در آور
و دوستت دارمهای آخرت را
سنجاق کن به حریر شیشه ای قلبم
من آن سمت این دیوار نازک خیالم
چمبره زده ام
و نسیم را به اسارت گرفته ام
مبادا نفسهایش بتکاند
دانه دانه حروف دوست داشتنت را
مبادا بلرزد مرز ظریف شانه ات با شانه ام
ریشه ای می بندم به این همه احساس
ادامه دار شود این غلظت موجود
این شریان جریان پذیرفته میان من و تو
- ۲۰۳
- ۱۸ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط