کارو

#کارو
هموطن خنده مکن بر رخ این حاجی خوار
صحبت از عید مکن بگذر و راحت بگذار..

من بیکار که صد بار بمیرم هر روز..

بالِشم سنگ و دلم تنگ و تنم بستر سوز..
کت من در گرو عیدِ گذشتهِ است هنوز..
به من آخر چه که نوروز سعید است امروز..
کهنه روزم چه بد آخر که چه باشد نوروز
هفت سین من اگر بودی و می دیدی چیست..
همنشین من غارت زده می دیدی کیست..
میزدی داد فلک تا به فلک زنگ به زنگ
که تف بر تو محیط شرف آلوده به ننگ
هفت سین من که چه سینی و چه هفت
سینه ای کشته دل و سوز سرشکی گلرنگ
سرفه های تب و سرسام سکوتی دلتنگ
سفره ای خالی و سرما و سری بر سرسنگ..
دیدگاه ها (۱)

بستم زِ سخن لب ، و فرادادم گوشدیدم که زِ بیکران ، دردی خاموش...

من بایدآنچه را #احساس می کنم بنویسم ومی نویسم ..ولی توای پاس...

#کارو دردریانخداوندگارااگر زندگانیست این مرگ ناقصبه مرگ تو ،...

#کارو دردریان... در شب و روز، شکم خالی و لب تشنه به آب...یا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط