ای دریدهشده به دندان گرگ خانگی

ای دریده‌شده به دندان گرگ خانگی
پریزاد درد نام تو را گریه می‌کند
و مادرت
در بازگشت از جلجتا
در گورستان خاوران گریسته‌است
حالا
در عصر ابری تهران
در کدام خیابان شعار می‌دهی؟
و پیکرت
آن طراوت انکارشده
در کدام سردخانه آواز می‌خواند؟

غمگینم
و هرقدر زیر چهارپایه می‌زنم
این دار به قدر کافی قد نمی‌کشد
باید خودم را از نبودن تو بیاویزم
و همان‌طور که می‌میرم
نام کوچکت را آوازی کنم
ای آزادی
ای رویای زنده به گورها...

#حمیدسلیمی
دیدگاه ها (۰)

کیسه آب‌گرم منجی زندگی من است. شاید نتواند تمام دردها را الت...

تو دنیای موازی یه خونه‌ی ۳۸ متری توی هفت‌تیر تهران دارم که ت...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط